Friday, March 30, 2007

اعتیاد به گروگانگیری



ژان پل کافمن روزنامه نگار فرانسوی که دردهه هشتاد میلادی به مدت سه سال در دست گروگانگیرهای جهاداسلامی درلبنان اسیربود دریک مصاحبه با هفته نامه تایم مورخه 23 مه 1988 می گوید " ظاهر گروگانگیرها شبیه انسان بود ولی در واقع آنها ضدانسان بودند" کافمن در همین مصاحبه توضیح میدهد چگونه بارها و بارها وی را ازمحلی به محل دیگر منتقل کردند و یکبار که اورا مانند یک مومیایی باند پیچی کرده و در تابوت آهنی در عقب یک کامیون حمل میکردند از خدا طلب مرگ میکرده است و این تنها نمونه ای از وحشی گری های رژیمی است که تحت لوای مبارزه با امپریالیسم برای حفظ موجودیت منحوس خویش از ابتدای بدست گرفتن قدرت به گروگانگیری معتاد شد و در ابتدا از گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در تهران شروع کرد بعد اتباع غربی در لبنان را به گروگان گرفت و امروز نزدیک به هفتاد میلیون ایرانی را به گروگان گرفته است ، رژیمی که موجودیت خود را مدیون گروگانگیری جنگ و کشتار بوده و داعیه رهبری جهان اسلام را دارد رژیمِی که با بحران آفرینی روزگار میگذراند ، هر اعتیادی بصورت تدریجی شکل میگیرد و اعتیاد بحران سازی نیز با حمله اراذل و اوباشی مانند عباس عبدی و معصومه ابتکار به سفارت سابق آمریکا و گروگان گرفتن کارمندان آن به مدت 444 روز آغاز شد و سپس در جنگ داخلی لبنان با استفاده از مزدورانی مانند جهاد اسلامی غربیها را به گروگان گرفت و مدتی بعد بحدی در این کار استاد شد که به اعتراف رفسنجانی ازبازداشت بازرگانان سویسی در فرودگاه مهرآباد به عنوان حربه ای برای عقد قرارداد با سویس استفاده کرد و همین چندسال پیش بازرگان آلمانی هوفر را دستمایه اخاذِی از آلمان نمود و این اواخر دو نفر گردشگر غربی را به اتهام ورود غیرقانونی و جاسوسی محاکمه و زندانی نمود و تازه ترین گروگانهایش همین پانزده سرباز انگلیسی است که رفته رفته میرود به بحرانی بزرگ تبدیل شود و در این میان کارخانه تواب سازی نیز بیکار نمانده و از یک زن نگون بخت انگلیسی یک تواب نادم و پشیمان ساخته است قدرت آخوندیسم تاریخی در تقابل با افراد ضعیف و اسیر نمود پیدا میکند برای مثال از قدرت و نیرومندی رژیمی که بقول خودش مستحضر به حمایت میلیونها بسیجی استشهادی است برای تواب ساختن سعیدی سیرجانی سالمند یا کاردآجین کردن پروانه و داریوش فروهر بیمار استفاده میشود و این بار هم زن اسیر و درمانده انگلیسی بیکباره تواب میشود و اگر شنیدید تحت ارشادات سربازان گمنام امام زمان همین زن اسیر به اسلام گروید شگفت زده نشوید
نکته مهم اینجاست که اگر این زن سرباز انگلیسی در آینده نزدیک آزاد شد به احتمال قریب به یقیین این رشته سر دراز خواهد داشت و این گروگانگیری ماهها طول خواهد کشید و عواقب آن بسی هولناکتر از گروگانگیری سفارت آمریکا خواهد بود ، معتاد به گروگانگیری به سادگی نمیتواند این اعتیاد خانمانسوز را ترک کند و نیاز به درمان اصولی دارد اعتیاد به گروگانگیری بر خلاف اعتیاد های دیگر با نبود مواد ترک نمیشود این اعتیادی است که با
نابودی معتاد از بین خواهد رفت

Monday, March 26, 2007

چنین گفت زرتشت

ما خواستاریم از زمره کسانی باشیم که جهان را بسوی پیشرفت و آبادی و مردم را بسوی راستی و پارسایی ره نماید بشود که مزدا ما را یاری فرماید تا با نیروی اندیشه و دل به سرچشمه دانایی پی بریم
سرود سوم -یسنا -هات 30
زادروز پیام آور خرد بر همگان خجسته باد

Sunday, March 18, 2007

بهاران خجسته باد



بچه که بودیم عید حال و هوای دیگری داشت عید بوی خاصی میداد خاطره آن دوران مثل یک رویای شیرین که هیچوقت فراموش نمیشود جلوی چشمم است کمی مانده به سال تحویل همه دور سفره هفت سین می نشستیم پدردیوان حافظ را برمی داشت و با نهایت احترام و ادب می بوسید و شعری از حافظ می خواند معمولاً شعرحال و هوای نوروزی داشت زمانی که صدای تیک تاک ساعت نزدیک شدن تحویل سال را اعلام میکرد دل در دلمان نبود پدر دستان را رو به آسمان میکرد وبا صدای ملایم میگفت
یا مقلب القلوب والابصار
یا مدبر الیل و النهار
یا محول الحول والاحوال
حوّل حالنا الی احسن الحال
ما که در عالم بچگی معنی این کلمات را نمیدانستیم ولی دستانمان به سوی آسمان بلند بود صدای تیک تیک ساعت که از رادیو پخش میشد ضربان قلب ما هم تند تند میزد بعد صدای شلیک یک توپ از رادیو بلند میشد و یک موسیقی محلی آشنا و صدای گوینده مشهور که با هیجان میگفت آغاز سال هزاروسیصدو[...] امروز هم با شنیدن دعای معروف یا مقلب القلوب بصورت غیرارادی اشک درچشمانم نمیدانم چرا با وجود اینکه مذهبی نیستم فقط از این دعا خوشم می آید ای کاش یکبار دیگرآن عیدها و آن سال تحویلها تکرار میشد هرچند میدانم که دیگرهرگز تکرار نمیشود دیگرنه مادرهست نه پدرکودک انسانی هرچند بزرگتر میشود فقدان پدرومادر را بیشتر حس میکند اما زندگی درجریان است وبهارپس از زمستان از راه میرسد
فرارسیدن بهارونوروزرا به همگی تبریک گفته و سالی سرشار از شادکامی و پیروزی و تندرستی را برای همه آرزومندم امیدوارم سال جدید سال دگرگونی در بینش و گفتار و کردارباشد همچنین آرزومندم سالی سرشار از رفاه وآسایش برای همه انسانها بوده و از صمیم قلب آرزو می کنم فرارسیدن بهار طلیعه آزادی برای کشورمان باشد و تبریک و شاد باش خاص دارم برای تو خواننده گرامی که در این مدت همراه و یاورمن بودی و برایت بهترین آرزوها را دارم.
بهاران خجسته باد
برای شنیدن یک ترانه نوروزی با صدای اندی اینجا را کلیک کنید
دیدار ما در سال 1386

Saturday, March 17, 2007

نمادهای هفت سین



سمنو نماد خوبي براي زايش گياهي و بارور شدن گياهان
سنجد نمادي است از زايش و تولد و بالندگي و برکت
سبزه موجب فراواني و برکت در سال نو شود، رنگ سبز آن رنگ ملي و مذهبي ايرانيان است

سيب سرخ نمادي است از باروري و زايش

سماق براي گندزدايي و پاکيزگي

سير براي گندزدايي و پاکيزگي

سرکه براي گندزدايي و پاکيزگي

تخم مرغ از نوع سفيد يا رنگي نمادي است از نطفه و نژاد

ماهي سرخ ماهي يکي از نمادهاي آناهيتا فرشته آب و باروري است و وجود آن باعث برکت و باروري مي گرد

سکه موجب برکت و سرشاري کيسه است

نقل نمادي است از زايش و تولد و بالندگي و برکت شيريني نمادي است از زايش و تولد و بالندگي و برکت

آجيل نمادي است از زايش و تولد و بالندگي و برکت

اسپند در زمانهاي قديم مقدس بوده و در رسم هاي نيايشي بکار برده مي شده

انار پردانگي انار نشان از برکت و باروري است

نقدی برنفت وهراس ناهیدرکسان



بمناسبت 29 اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت
اگر درست بخاطر داشته باشم نوشته های خانم ناهیدرکسان را اولین باردر سایت روشنگری دیدم و مدتی است که بطورپیوسته نوشته های ایشان را در سایت اطلاعات دات نت می خوانم اگر بخواهیم یک ویژگی برجسته از نوشته های خانم ناهیدرکسان رابیان کنیم باید به روانی نثروگیرایی آن بنحوی که خواننده را وادار می کند تا به انتها نوشتار رادنبال کند اشاره کرد ،بدیهی است که خانم رکسان مانند هرشخص دیگری در نوشته های خود مطالبی را بیان میکنند که به آن اعتقاد دارند وخواننده نیز مطالبی را میخواند که به عقاید شخصی اش نزدیک بوده یا بنحوی مرتبط باشد، از آنجا که قسمتهایی از نوشته های ایشان برای من خواننده ناروشن است چندی پیش به دلیل اینکه ایمیل ایشان را دراختیار ندارم دروبلاگ خانم ناهیدرکسان کامنتی گذاشتم و ازایشان خواستم اگرصلاح میدانند با ایمیل با من تماس بگیرند وایشان در13مارس در نوشتار"سرداروپرده" چنین پاسخ دادند:
-کارتون‌خواب- پیشنهاد کرده با او تماس بگیرم، چون به یکی از مطالب در وبلاگ‌های من انتقاداتی وارد می‌داند. پیشنهاد نویسندة این وبلاگ این است که «انتقادات» را در وبلاگ خود مطرح کنید، تا همه ببینند و من هم در این وبلاگ به آن پاسخ دهم. به عقیده من بهتر است اگر اشکالاتی وجود دارد، به این صورت مطرح شود. مگر نه این است که هر وبلاگ «بازتاب» فردیتی است در فضای اجتماعی مجازی؟ پس چه بهتر که انتقادات بر این «فردیت» نیز در همان فضای اجتماعی مجازی صورت گیرد، و «گلاسنوست»، حداقل در زمینة وبلاگ‌نویسی، شامل حال ما ایرانیان هم بشود. به این معنا که انتقادهای خود را در فضای باز مطرح کنیم. و ارتباط «انتروبلاگ» را تجربه کنیم. این ارتباط میان افرادی صورت می‌گیرد که یکدیگر را نمی‌شناسند، و این خود گامی است جهت شکستن سیاست فاشیسم استعماری که سعی بر گسستن ارتباطات میان افراد جامعه دارد[...]
با سپاس از خانم رکسان ودرخواست حذف حرف "و" از اسم این جانب در نوشته هایشان و بمنظور تجربه ارتباط "انتروبلاگ" با اجازه میروم سراصل مطلب خانم رکسان در نوشتار"نفت وهراس" در تاریخ 7 مارس 2007 می نویسند:
[...] پیشتر اشاره شد که رزم آرا، با ملی شدن صنعت نفت مخالف بود، و روز 12 اسفندماه سال 1329، مخالفتش را به کمیسیون نفت مجلس شورای ملی اعلام کرده بود. در بحران نفت که مانند بحران هسته‌ای کنونی، جهت حفظ منافع استعماری غرب در منطقه به راه افتاده بود، ملت ایران می‌توانست متحمل فاجعه ملی کردن نفت و پیامدهای جبران‌ناپذیر آن نشود. ولی چنین امری با منافع استعمار انگلیس در تضاد قرار می‌گرفت. فراموش نکنیم که، بدون ایجاد بحران، تحریم و تهدید، منافع استعمار نمی‌تواند تامین شود. امروز نیز شاهدیم که در سایة بحران ساختگی هسته‌ای و تحریم‌هائی که فقط شامل ملت ایران می‌شود، ‌شرکت «هالیبرتون» در عسلویه به غارت و چپاول مشغول است، و گورکن‌های جمکران هم به نفس‌کش‌طلبی در دنیای مجازی! افتضاح چنان بالا گرفته که حتی «مرده شوی»
هم به گریه افتاده! هم در ایالات متحد و هم در سایت‌های جمکران[...]!
به عقیده خانم رکسان بحران نفت یا همان نهضت ملی شدن نفت در زمان دکترمصدق مانند پروژه اتمی جمهوری اسلامی جهت حفظ منافع استعماری غرب بوده است! این که عقیده خانم رکسان درباره ملی شدن صنعت نفت تا چه حد مستند است امریست که خانم رکسان باید روشن کند ولی تا آنجا که من می دانم ودر کتاب "نفت در آئينه زمان" ازانتشارات شركت ملی نفت ايران درتاریخ 2536 شاهنشاهی مطابق با 1977 میلادی آمده است:
[...] در نتيجه فعاليتهای نفتی كه در تعقيب قرارداد دارسی -٢٦ مه ١٩٠١ - به عمل آمد در سال ١٩٠٨ اولين چاه در مسجد سليمان به بهره برداری رسيد ( اولين چاهی كه بازده اقتصادی داشت و در خاورميانه حفر گرديد ) و درسال ١٩٠٩ شركت نفت انگليس و ايران پايه گذاری گرديد و در سال ١٩١٢ اولين محموله نفت ايران به خارج از كشور صادر شد، از آن سال تا سال ١٩٣٣ كه قرارداد دارسی لغو گرديد در مجموع مقدار٥٦١٤٧٠٠٠ متريك تن نفت صادر و در مقابل ١٣٨٢٣٠٠٠لیره عايد خزانه كشور گرديد بطوريكه درآمد متوسط خالص ايران از هر بشكه نفتی كه در اين دوره صادر گرديد در حدود ٦٧/٠ شيلينگ شد يعنی شركت نفت انگليس و ايران هربشكه نفت ايران را بصورت مجانی صاحب ميشد!
در ٢٩ آوريل ١٩٣٣ قرارداد جديدي بين دوت ايران و شركت نفت انگليس و ايران منعقد گرديد كه نسبت به قرارداد دارسی تغييرات زير در آن گنجانيده شده بود:
كاهش حوزه امتياز به يكصد هزار مايل مربع.
تمديد قرارداد تا سال ١٩٩٣.
تبديل حق انحصاري احداث خط لوله به حق غيرانحصاري.
پرداخت ٢٠ درصد منافع به علاوه ٤ شيلينگ بابت هر تن نفت صادره يا مصرف شده در كشور به عنوان حق امتياز.
تخصيص معافيت مالياتي براي ٣٠ سال اول قرارداد در مقابل پرداخت شش پنس بابت هر تن نفت مشمول قرارداد.
تعهد شركت به رعايت آخرين اصول علمی و آموزش دانشجويان ايراني به هزينه شركت در دانشگاه های انگليس.
عدم استفاده از كاركنان خارجی در صورتی كه كاركنان ايرانی واجد شرايط وجود داشته باشند.
تعهد شركت به تامين مصارف مواد نفتي داخل كشور بر مبناي قيمتهاي خليج مكزيك يا رومانی هر كدام كه ارزانتر باشند با تخفيفي برار ١٠ تا ٢٥ درصد به اضافه هزينه حمل و توزيع.
شركت نفت انگليس و ايران از سال ١٩٣٣ تا ١٩٥٠ درمجموع ٢٣٥٠١٢٥٧٤متر يك تن نفت را صادر نمود و در مقابل ١٠٦٠٠٥٤٠٨ لیره به خزانه ايران واريز كرد يعنی بطور متوسط از هر بشكه نفت صادره ٢٣/١شيلينگ عايد خزانه ايران شد
نماینده استعمار یا همان شرکت نفت انگليس و ايران که به قول خانم رکسان جهت حفظ منافع استعماری غرب میخواست بحران آفرینی کند در سال ١٩٥٠ ميلادي (١٣٢٩ خورشيدي ) قراردادالحاقی زير را به دولت ايران پيشنهاد كند
افزايش حق امتياز ايران از ٤ شيلينگ به ٦ شيلينگ برای هر تن.
افزايش ماليات از ٦ پنس به ٩ پنس.
پرداخت ساليانه ٢٠ درصد از سهم ايران از وجوهی كه به خزانه عمومي ريخته شده و ميبايست پس از خاتمه قرارداد به ايران پرداخت شود.
تامين مواد نفتي مصرف داخل بر مبنای ٢٥ درصد تخفيف قيمت خليج مكزيك[...]
بنا به گفته خانم رکسان استعمار بمنظور حفظ منافع نامشروع خودش در ایران پیشنهاد در پیش گفته شده را به دولت ایران ارائه میدهدولی این پیشنهاد با مخالفت افکارعمومی و مقاومت اکثریت قاطع مردم روبرو شده ودرهمان زمان استعمار بمنظور بحران آفرینی مردم را تحریک کرده که خواستار ملی شدن نفت در ایران شوند واین بحران تا آنجا پیش میرود که در ابتدا مجلس شورای ملی طرح پبشنهادی ملی شدن نفت را تصویب و در نهایت در ٢٩ اسفند ١٣٢٩ مجلس سنا قانون ملي شدن صنعت نفت را بتصويب میرساند. با تصويب اين قانون اداره صنعت نفت يعنی اكتشاف ، استخراج و توليد ، بهره برداری و تصفيه نفت و نظاير آن در اختيار دولت ايران قرار میگیرد
جادارد از خانم ناهید رکسان پرسیده شود:
قرارداد 1933 تا سال 1993 معتبر بود چرا استعمار خواست که در سال 1951 صنعت نفت در ایران ملی شود؟
خانم رکسان در مطلب ازپاسارگاد تا ام آی تی شنبه 24 فوریه می نویسد :
[...] گلسرخی، هرکه بوده، و هرچه بوده، امروز نیست که از خود دفاع کند، و نویسندة این وبلاگ، نام خسرو گلسرخی را پس از کودتای 22 بهمن شنید، و هنوز هم خارج از تبلیغات رسانه‌ها نمی‌داند گلسرخی واقعاً کیست[...]
خانم رکسان شما نام "خسروگلسرخی " که به درست یا به غلط بخشی از تاریخ مبارزاتی مردم ایران برای نیل به
آزادی و دموکراسی در سه دهه پیش بوده است را بعد از 22 بهمن شنیده اید وهنوز هم نمیدانید که واقعاٌ کیست شما برپایه چه اسناد و مدارکی ادعا میکنید مصدق در شش دهه پیش دست نشانده استعمار بوده و نهضت ملی شدن صنعت نفت که ریشه در خون مردم ایران دارد را دستمایه بیگانگان و استعمار می دانید؟ آیا شما از ستمی که برکارگران و کارکنان ایرانی صنعت نفت در مناطق نفتخیز قبل از ملی شدن وارد میشده خبر دارید؟ نویسنده این سطور خاطرات زیادی از شاهدان عینی در باره ظلم وجور و حتی جنایت انگلیسها در آبادان شنیده است وهمچنین شنیده است و در تاریخ خوانده است که کارگران و زحمتکشان با چه شور و شوقی حامی دولت مصدق بوده اند و زمانی که شرکت نفت انگلیس و ایران کارکنان انگلیسی خود را از ایران خارج کرد وخرید نفت ایران توسط همان استعمار تحریم شد کارگران ایرانی اوراق قرضه می خریدند و نان آمیخته با خاک اره میخوردند اما حاضر به تسلیم در برابر بریتانیای کبیر نبودند نویسنده این سطور نه مایل است که مصدق را به عنوان یک " بت " جلوه دهد و نه میتواند بر اشتباهات و خطاهای این شخصیت تاریخی مانند عفو تروریستهای فداییان اسلام سرپوش گذارد اما این حق را برای خود قائل است که در آستانه 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت یاد مبارزات مردم ایران را گرامی بدارد.جای هیچ شک و تردید نیست که نظام حاکم را استعمار بر مملک ما مستولی کرده لیکن اگر فرض شما را بپذیریم که نهضت ملی شدن نفت هم حاصل توطئه استعمار بوده بنا برمنطق این نظام باید از مصدق حمایت کند پس چرا هرروز شاهد فحش و ناسزای ملایان به مصدق و دشمنی هستیریک آخوندیسم تاریخی با ملی گرایی هستیم؟ در مورد بحران هسته ای و مقایسه دلقک حقیری مانند "احمدی نژاد" با مرحوم مصدق و همچنین مقایسه نابجای بحران اتمی با نهضت ملی شدن نفت تنها به این نکته بسنده می کنم که در حدود صد سال است که علی رغم تبلیغات یگانه منبع درآمد اقتصادی کشور ما استخراج نفت و فروش آن بوده است و مقایسه آن با انرژِی اتمی بقول قدما " قیاس مع الفارق" است بنابراین نمیتوان پدیده تاریخی ملی شدن صنعت نفت را با بحران کنونی همسنگ دانست و اما سخن پایانی ، خانم رکسا ن چرا شما در نوشته هایتان اصرار دارید در پوشش مفاهیم و عبارات کلی مانند- فعله ناتو- دست اندرکاران ساواک - بقایای چپ - استعمار- کودتای 22 بهمن- بدون اینکه مرجع اطلاعات خود را افشا کنید نقش مردم ایران در وقایع تاریخی را در حد سیاه لشکر و یا حتی عروسک خیمه شب بازی تقلیل دهید؟ خانم رکسان من نه شما را می شناسم و نه میدانم در کدام کشور ساکن هستید اما بدون تعارف و خارج از تملق گویی برای شما بخاطر نحوه نگارش ومطالب روشنگرانه و افشای افرادی مانند "مرضیه مرتاضی" و "آذرماجدی" و دیگرهمپالگی هایشان و نیز بخاطر وطن پرستی که دارید احترام قائل هستم ولی چرا میخواهید بنحوی بنویسید که در انتهای نوشتار خواننده حس کند ملت ایران هیچ نقشی در این اتفاقات دهه های اخیر ایران نداشته و این -عمله ناتو- بوده اند که سرنخ همه جریانات را در دست داشته اند؟ چرا سعی دارید به خواننده خود القا کنید
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ زبهر هیچ برهیچ مپیچ
کارتن خواب
25 اسفند


Thursday, March 15, 2007

Hynea کفتار


از شما چه پنهان این بنده سراپا تقصیر مدتی است به درد بی خوابی مبتلا شده ام و برای اینکه از غلت زدن زجرآور در رختخواب فرار کنم شبها در اینترنت به وبگردی مشغول میشوم فرق وبگردی با ولگردی در این است که در وبگردی به مطالب خواندنی و جالبی میتوان دست یافت یکی از این مطالب جالب در رابطه با کفتار است که خلاصه آن را اینجا می آورم:


کفتارحیوانی از تیره کفتارسانان بوده که گستره زیست آن از شبه قاره هند تا آفریقا می باشد هرچند برخی از خصوصیات بیولوژیکی کفتار تاحدی شبیه سگ بوده لیکن خانواده کفتاران را می بایست گروهی مجزا از سگسانان دانست آرواره های این جانور بسیار قوی تر از سگ بوده و تا حدی شبیه به گروه وایلد کت ها می باشد طول کفتار در حدود یک و نیم متر است و دمی تقریبا به اندازه سی سانتیمتر دارد رنگ پوست کفتار بسته به محل زیست آن از قهوه ای تیره تا خاکستری همراه با خالهای تیره می باشد پاهای جلویی این جانور از پاهای عقبی اش بلندتر می باشد که باعث میشود نحوه راه رفتن کفتار به طرز خاصی باشد صدای کفتار بسیار کریه بوده و چیزی شبیه صدای خنده آدمیزاد و صدای پرندگان است در فرهنگ عامه کفتار نماد پلیدی ظاهر-شکم پرستی -مرده خوری وجبن و ترسویی بوده ودربعضی از فرهنگها نماد هموسکسوئلیسم می باشد در بعضی از نوشته های قدیمی باقی مانده از یونان و روم باستان صحبت از پدیده عجیب تغییر جنسیت این جانور از نر به ماده و به عکس بمیان آمده در فرهنگ هندیان کفتار مظهر جادوگری و رمالی بوده و به زبان هندی به کفتارگفته میشودlakerbaggha
در فرهنگ غرب کفتار نماد بی بندباری جنسی و فاحشه گری است کفتارها در گروه های پنج تا چهل نفره زندگی میکنند و روزها میخوابند و شبها به دنبال طعمه هستند ویژگیها ظاهری و طرز زندگی کفتار شبیه گروه خاصی از ؟انسانها می باشد آیا می توانید حدس بزنید کدام گروه

Tuesday, March 13, 2007

جان خود در تیر کرد آرش



[...]

نظر افکند آرش سوی شهر، آرام

کودکان بر بام؛

دختران بنشسته بر روزن؛

مادران غمگین کنار در؛

مردها در راه.سرود بی کلامی، با غمی جان کاه

ز چشمان بر همی شدبا نسیم صبح دم هم راه

کدامین نغمه می ریزد

کدام آهنگ آیا می تواند ساخت

طنین گام های استواری را

که سوی نیستی مردانه می رفتند؟

طنین گام هایی را که آگاهانه می رفتند؟

دشمنانش، در سکوتی ریش خند آمیز،راه وا کردند

کودکان از بام ها او را صدا کردند

.مادران او را دعا کردند

پیرمردان چشم گرداندند

دختران، بفشرده گردن بند ها در مشت

هم او قدرت عشق و وفا کردند

آرش، اما همچنان خاموش

از شکاف دامن البرز بالا رفت

وز پی او،پرده های اشک پی درپی فرود آمد

بست یک دم چشم هایش را عمو نوروز

خنده بر لب، غرقه در رویا

کودکان، با دیدگان خسته و پی جو

در شگفت از پهلوانی ها

.شعله های کوره در پرواز

باد در غوغا

شام گاهان،راه جویانی که می جستند آرش را به روی قله ها

پی گیر،باز گردیدند،بی نشان از پیکر آرش

با کمان و ترکشی بی تیر

آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش

کار صدها صد هزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش

تیر آرش را سوارانی که می راندند بر جیحون

به دیگر نیم روزی از پی آن روز

نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند

و آنجا را، از آن پس،مرز ایران شهر و توران باز نامیدند

آفتاب،در گریز بی شتاب خویش،سال ها بر بام دنیا پا کشان سر زد

ماهتاب،بی نصیب از شبروی هایش

همه خاموش،در دل هر کوی و هر برزن

سر به هر ایوان و هر در زد

آفتاب و ماه را در گشتسال ها بگذشت

سال ها و باز،در تمام پهنه ی البرز

وین سراسر قله ی مغموم و خاموشی که می بینید

وندرون دره های برف آلودی که می دانید

رهگذر هایی که شب در راه می مانند

نام آرش را پیاپی در دل کهسار می خوانند

و نیاز خویش می خواهند

با دهان سنگ های کوه آرش می دهد پاسخ

می کندشان از فراز و از نشیب جاده ها آگاه؛

می دهد امید،می نماید راه

در برون کلبه می بارد

برف می بارد به روی خار و خارا سنگ

کوه ها خاموش،دره ها دلتنگ

راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ

کودکان دیری ست در خوابند

در خواب است عمو نوروز

می گذارم کنده ای هیزم در آتش دان

شعله بالا می رود پر سوز



بخشی از آرش اثر جاودان سیاوش کسرایی

Monday, March 12, 2007

متخصص جت

برای بهتر دیدن عکس روی آن کلیک بفرمایید
شاید فکرمی کنید این عکسها چیه دیگه حتما کارتن خواب عقلش را از دست داده البته تا حدی حق با شماست من از اول بفهمی نفهمی کمی خل بودم اما با دیدن این عکس متخصص هواپیمای جت فکرکنم در آینده بسیار نزدیک به کسوت دیوانگان درآیم

Sunday, March 11, 2007

حزب فقط حزب الله

پول کارگران و معلمان وسایراقشارملت به امثال این رجاله حامی حزب الله لبنان داده می شود تا روح ماکیاول واضع تئوری هدف وسیله را توجیه می کند به این پیروان اسلام راستین ناب محمدی به تقلید از مرحوم نعمت آغاسی بگوید
ایوالله

Saturday, March 10, 2007

دوباره بایدرفت

در واپسین روزهای سال جناب صاحبخانه اولتیماتوم دادند که هر چه زودترخانه که چه عرض کنم یک اطاق را خالی کرده و تحویل ایشان بدهم ظاهرا آقازاده ایشان می خواهند داماد شوند در این مملکت قانون که وجود ندارد هرکس هرکاری دلش میخواهد میکند واختلاف طبقاتی که نیست آپارتاید طبقاتی است یک نفر خانه میلیاردی دارد یک نفرهرروزبایدجل وپلاسش را از این محله به آن محله از این زیرزمین به آن سرداب کول کش کند قسمت بعضی از افراد این است و دوباره باید رفت معلوم نیست به کجا
درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کاتش درآن توان زد

برگ بی درخت



گیسوشاکری وهادی خرسندی

چند سال پیش یکی از دوستان قدیمی که مدتهاست در سوئد زندگی می کند یک سی دی آورده بود از آثار گیسوشاکری من با شنیدن صدای ملکوتی گیسو به حدی تحت تاثیر قرار گرفتم که بقول قدما در وصف نگنجد و همان زمان ایمیلی برای گیسو زدم ولی انتظار جواب نداشتم تا اینکه حدود هفت هشت روز بعد جواب ایمیل مرا با مهر ومحبت داد یکی دو روز پیش ایمیلی از گیسو داشتم که در آن لینکی به اثر تازه اش برگ بی درخت بود ما همه گیسو را خواننده ای در سبک کلاسیک می شناسیم اما این بار گیسو مهارت و هنر خود را در اجرای این ترانه که متفاوت از سبک کلاسیک است بخوبی نشان داده است هنر این زن پیشرو ومبارز نیازی به تعریف امثال من ندارد بقول یکی از دوستان اگر گیسو به لس آنجلس میرفت به آنچنان شهرت و ثروتی میرسید که امثال فلانی وبهمانی در خواب هم نمی دیدند اما این زن مترقی در سوئد ماند و به جای ترویج ابتذال به مبارزه در راه آزادی پرداخت برایش آرزوی سلامتی و موفقیت بسیار دارم شعر ترانه برگ بی درخت از شاعر توانا شفیعی کدکنی و آهنگ از خود گیسو و تنظیم آهنگ از شاپور باستان سیر می باشد برای شنیدن این آهنگ اینجا را کلیک کنید

Friday, March 9, 2007

بازهم هالیوود فیل هواکرد


یکی از سربازان پارسی در جنگ 300

رودریگوسانتورو درنقش خشایارشا
قرار است بزودی فیلمی بنام 300 ساخته هالیوودیان عزیزبراکران بیاید که مانند فیلم تبلیغاتی اسکندر سراسرتوهین واهانت به فرهنگ ایرانی است داستان فیلم 300 شکست سپاهیان بی شمار پارس از 300 سربازاسپارتی می باشد درست مانند آن فیلمهایی که جان وین با دو یا سه نفر میرفت لشکر آلمان را کن فیکون میکرد !در این فیلم بنا به گفته بخش فارسی صدای آمریکا کارگردان سپاهیان پارس را مانند دیو و سپاهیان یونان را مانند فرشته تصویر کرده است من نمیدانم سپاهیان پارس تا چه حد دیو بودند ولی می دانم هالیوود بازوی تبلیغاتی سرمایه داری است و در این شرایط حساس شبه جنگی که رژیم مرتجع در دنیا برای ما درست کرده جای همین یک فیلم خالی بود که الحمدالله تعالی توسط ستارگان عالم هنرهفتم پرشد برای اعتراض به تبلیغات هالیوودی اینجا را کلیک کنید

Thursday, March 8, 2007

روز جهانی زن و کارزار زنان



روز جهانی زن خجسته باد

گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت
شب ها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست


روز جهانی زن را به همه دختران و زنان و بخصوص تمامی مادران تبریک می گویم همه ما زمانی که چشم به این جهان می گشاییم با اولین موجودی که انس و الفت ناگسستنی پیدا می کنیم انسانی است که همه هستی ما ازوست لیکن شوربختانه این انسان بدلیل نوع جنسیتش که به هیچ وجه انتخاب شخص وی نبوده در درازای تاریخ مورد بی مهری قرار گرفته است ، این روزها در اکثر رسا نه ها شاهد مطالب سودمندی در رابطه با 8 مارس و نقش زن در تاریخ و ظلم و ستمهایی که بر اثر جداسازی جنسیتی بر زن اعمال میشود هستیم و تا حد زیادی صاحبنظران و کارشناسان در این مورد تحقیق کرده و نتایج زحمات خود را بصورت کتاب یا مقاله ویا فیلمهای مستند و هنری در دسترس افکار عمومی قرار داده اند بنابراین اجازه دهید بجای پرداختن به مطالب تکراری بمناسبت روز جهانی زن اشاره ای داشته باشیم به کارزار جمع آوری یک میلیون امضاء برای حذف قوانین تبعیض آمیز در رابطه با زنان درجمهوری اسلامی و مختصری در باب این کارزار و نقش آن در پیشبرد روند مبارزاتی زنان کشورمان به کنکاش بپردازیم و بحث را با یک پرسش از دست اندرکاران محترم این کارزار آغاز کنیم که چگونه میخواهند این یک میلیون امضاء را جمع کنند؟ آیا با مراجعه چهره به چهره به اشخاص یا بصورت اینترنتی میخواهند اینکار را انجام دهند ؟ و هدف از جمع آوری این امضاء ها چیست ؟
بطورکلی بررسی پدیده های پیرامونی اعم از اجتماعی یا اقتصادی یا فرهنگی و یا حتی پدیده های فیزیکی به دوصورت میتواند صورت پذیرد :

اول- بررسی توصیفی یعنی هر پدیده را بصورت مجرد در نظر گرفته و بدون توجه به عوامل تاثیر گذار درونی و بیرونی صرفا مشخصات ظاهری و باطنی پدیده را بصورت دقیق و با ذکر جزئیات توصیف می کنند
دوم - بررسی تحلیلی که در این نوع بررسی یک پدیده بصورت مجرد دیده نمیشود بلکه پدیده را بصورت عضوی از مجموعه یونیورسال و در ارتباط با پدیده های دیگر مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار داده و از نقطه نظر علت و معلولی عوامل تشکیل دهنده یک پدیده موشکافی میشوند
در ارتباط با کارزار جمع آوری یک میلیون امضاء برای حذف قوانین تبعیض آمیز بنظر میرسد بررسی این پدیده یعنی وجود قوانین تبعیض آمیز جنسیتی در ایران صرفا از نظر توصیفی انجام گرفته است به دیگرسخن دست اندرکاران محترم این کارزار اگر اندک توجه ای به ماهیت نظام حاکم بر ایران که نظامی مبتنی بر دین اسلام وملهم از فقه مذهب شیعه است می داشتند در می یافتند این کارزار در نهایت به سرنوشت رفراندوم و همان سایت شصت میلیون دات کام منتهی خواهد شد و اگر نویسنده این سطور را پیشاپیش به بدبینی و نق زدن متهم نکنید با یک دلیل ساده به شما ثابت خواهم کرد که سرنوشت این کارزار در عمل متاسفانه همان سرنوشت طرح رفراندوم است زیرا نظامی که مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی است نمیتواند بر خلاف ایدئولوژی خود عمل کند شما انتظار نابجا از این نظام دارید چرا که در قرآن کتاب آسمانی مسلمانان سوره نساء آیه 59 آمده است
یا ایهاالذین آمنوا اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی امرمنکم یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و رسول خدا و ولی امر اطاعت کنید و در همان سوره آیه 10 میگوید حکم خدا در حق فرزندان شما اين است که پسران دو برابر دختران ارث برند و باز هم در همان سوره آیه 34 میفرماید" مردان را بر زنان حق تسلط و نگهباني است. به واسطهُ آن برتري كه خدا بعضي را بر بعضي مقرر داشته است. و هم به واسطهُ آن كه مردان بايد از مال خود به زنان نفقه بدهند. پس زنان شايسته و مطيع آنهايند كه در غيبت حافظ حقوق شوهرانشان باشند. و آنچه را خدا به حفظ آن امر فرموده نگه دارند. و زناني كه از مخالفت آنان بيمناكيد ‘ ابتدا آنها را موعظه كنيد اگر مطيع نشدند از خوابگاه آنها دوري كنيد. باز مطيع نشدند به زدن آنها را تنبيه كنيد. چنانچه اطاعت كردند ديگر هيچگونه ستم بر آنها روا نداريد. "همانا خدا بزرگوار و عظيم الشان است.
خسرو گلسرخی در بیدادگاه نظامی رژیم شاهنشاهی میگوید اگر علت را رها کرده به معلول توجه کنیم کار به گله گذاری و شکوه وشکایت میکشد آیا درخواست برابر شدن دیه زن و مرد در نظام دینی صرفا یک گله گذاری از مسببین اصلی نقض این حقوق نیست ؟ گیریم دیه هم بنا بر فتوای علمای به اصطلاح روشنفکر مانند صانعی برای زن و مرد برابر شد و شهادت زن و مرد هم یکسان شمرده شد آیا از نظر مبارزه برای نیل به دموکراسی و احترام به حقوق بشر و برابری زن و مرد این گام بزرگی است ؟
فرض کنیم طوماری که درآن امضای پنج میلیون زن برای لغو قوانین تبعیض آمیز وجود دارد را به ریاست قوه قضاییه دادید فکر می کنید ایشان دستور می دهند سوره النساء را از همه قرآنها حذف کنند یا دستور میدهد طومار شما را پاره کنند؟
دست اندرکاران محترم کارزار یک میلیون امضاء ضمن تشکر از فعالیتهای شما بنظر میرسد بهتر باشد بجای مطرح کردن این گونه درخواستهای غیر عملی فعالیتهای خود را برای حل بنیادین نقض حقوق زنان که همانا جدایی کامل دین از حکومت است متمرکز کنید
,

Monday, March 5, 2007

از هر دری سخنی

اول - بازهم تجمع مسالمت آمیز زنان با یورش قوای مسلح سرکوب شد من در اجتماع 22 خرداد میدان بیست پنج شهریور از نزدیک شاهد هجوم وحشیانه رجاله ها و پلیس مجهز به باطوم و سپر و گرز و گوپال بودم ننگ بر حکومتی که از اجتماع چند نفره و مسالمت آمیز زنان وحشت دارد اما از بام تا شام در بلندگوهای تبلیغاتی بی آبرویش داعیه رهبری جهان اسلام را دارد ننگ و نفرین بر آن نامردی که لباس انتظامی پوشیده و دخترکان کم سن و سال را کتک میزنداینها که از تجمع دختران و زنانی که نه اسلحه کمری دارند نه نارنجک نه آرپی جی نه مسلسل فقط یک تکه مقوا را در دست می گیرند بزدلانه احساس جبن و حقارت میکنند یعنی اینها از قلم و ماژیک و کاغذ بیشتر از اسلحه میترسند درود بر تو شیر زن و شرم بر من که نتوانستم از تو حمایت کنم و پا به پای تو شانه به شانه تو بایستم و فریاد بزنم شرم بر خودم ننگ بر خودم
دوم- ظاهرا تعدادی از دوستان ناصرپورپیرار را نمیشناسند این شخص از توده ای های قدیمی بوده که اکنون در داخل کشور نقش تئوریسن و نظریه پرداز عقب مانده ترین جناح ارتجاع را بازی میکند و تعدادی کتاب مبتذل در باب کوروش کبیر وتاریخ ایران قبل از هجوم عربها نوشته و سخت مورد حمایت کیهان و داردسته مربوطه قرار گرفته است این شخص دشمنی و کینه قدیمی با ایران و فرهنگ ایرانی دارد به عقیده این شخص کوروش کبیرجاسوس صهیونیستها بوده است این شخص با سرهم کردن راست و دروغ مغلطه میکند و کتابهایش از این نوع میباشند طبیعی است که تعدادی کفتار خاکستری که ندای تجزیه طلبی دارند از این فرد دژخو و دژآهنگ شدیدا حمایت میکنند داستان محاکمه چهار استاد که جرات کردند کتاب او را مورد نقد قرار دهند را در مطلب قضاوت کنید برایتان نوشتم
سوم- چند سالی است که نزدیکهای عید غم بزرگی در دلم دوباره جان میگیرد شش سال پیش درست در شب سال تحویل پدرم بر اثر یک بیماری سخت درگذشت مرحوم پدرم فرزند رنج و سختی و مشقت بود که در طول زندگانیش بندرت شادی را تجربه کرد همین روزها باید به بهشت زهرا بروم و یادش را گرامی بدارم معمولا روزهای آخر سال بهشت زهرا خیلی شلوغ میشوداکثرخانواده ها بر طبق یک رسم روزهای آخر سال بر سر مزار عزیزان خود میروند شاید اینطوری میخواهند وانمود کنند که در فرا رسیدن بهار به یاد از دست رفتگان هستند
چهارم -امروز بعداز ظهر داشتم در یکی از خیابانهای مرکزی شهراز خط عابر پیاده به آنطرف خیابان میرفتم که یک مو توری یک پیرمرد را زیر گرفت بیچاره سرش شکست وخون موهای سفیدش را قرمز کرد حسابی با موتوری درگیرشدم نزدیک بود کار به جاهای باریک بکشد مردم جمع شدند و یک نفر پلیس صدا زد پلیس هم که انگار ارث پدرش را میخواست اولش گفت چیزی نشده فقط سرش شکسته بعد که با اعتراض شدید ما روبرو شد مجبور شد اقدام کند من هم چون باید جایی میرفتم نفهمیدم ماجرا به کجا کشید
پنجم - یکی از مزایای وبلاگ نویسی اینست که صاحب وبلاگ از طریق نرم افزار" سایت متر" میتواند ببیند خواننده از کجا و کدام لینک وارد وبلاگ شده است مثلا از گوگل یا از یک وبلاگ دیگربه وبلاگ شما رسیده است بیشترین جستجو ها در گوگل که نتیجه اش لینک به این وبلاگی که الان پیش روی شما قرار دارد شده است مربوط به عبارا ت زیر است
گل گلدون من
خسروگلسرخی
بدبختی
داستان
بیشترین پستهای که تا به این لحظه دروبلاگ یادداشتهای یک کارتن خواب خواننده داشته اند
سقوط از آزادی
سنت والنتین را دیدم داشت قمه میزد
نمیدانم چرا پست" سقوط از آزادی " اینهمه مورد توجه قرار گرفته اگر شما میدانید به من هم بگید

Sunday, March 4, 2007

شام تاریک ما را سحر کن

مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
ز آه شرر بار ، این قفس را
بر شکن و زیر زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درا
نغمه آزادی نوع بشر سرا
وزنفسی عرصه این خاک توده را
پر شرر کن
ظلم ظالم ، جور صیّاد
آشیانم ، داده بر باد
ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
نو بهار است ، گل به بار است
ابر چشمم ، ژاله بار است
این قفس ، چون دلم ، تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل ، از این
بیشتر کن ! بیشتر کن ! بیشتر کن
مرغ بیدل ، شرح هجران ،
مختصر ، مختصر کن
شعر از : ملک الشعراء بهار
آهنگ از : مرتضی نی داوود
برای شنیدن صدای شجریان اینجا را کلیک کنید

Saturday, March 3, 2007

قضاوت کنید

خبراول- به گزارش ایلنا سومين جلسه رسيدگى به اتهامات چهارتن از استادان گروه تاريخ دانشگاه‌‏هاى تهران و شهيد بهشتي، صبح امروز در شعبه 1060 دادگاه عمومى تهران برگزار شد. نعمت احمدي، وكيل مدافع اين اساتيد دانشگاه در گفت‌‏وگو با خبرنگار "ايلنا"، اتهامات موكلانش را توهين و افترا داير بر شكايت يك نويسنده عنوان كرد و گفت: چندى پيش كتابى با عنوان ,دوازده قرن سكوت, نوشته ناصر پورپيرار به چاپ رسيد كه موكلانم در نقدي، نظرات مندرج در اين كتاب را غيرعلمى دانسته بودند. به دنبال اين نقد، نويسنده كتاب از اين اساتيد دانشگاه طرح شكايت كرد كه امروز دادگاه موكلانم تشكيل شد. وى افزود: در جلسه دادگاه موكلانم به سوالات قاضى پرونده پاسخ دادند و نسبت به موارد اتهامى توضيحات لازم را ارايه كردند. در اين جلسه آخرين دفاع اخذ نشد، اما فكر مي‌‏كنم با توجه اينكه پرونده تكميل و از هر حيث آماده صدور رأى باشد، قاضى رأى خود را صادر كند.
خبر دوم -ناصرپورپیرار مورخ و پژوهشگر بی نظیرمعاصر،مؤلف کتابهای هشت جلدی ” تأملی در بنیا ن تاریخ ایرا ن”است که با شجاعت تمام (بدو نامه ی ایشان به وزیرفرهنگ و به رهبران وا داده و ضد ملی جبهه باصطلاح ملی مراجعه شود.) ودقت و صداقت علمی فوق العاده مشتی یاوه گویان شرق شناس غربی رابازنموده، بطوریکه ” استادان” تاریخ،زبان وباستان شناس وطنی از شوکه ی پنج ساله هنوزبخود نیامده ویا درسکوت حاصله ازگیجی ِ ناراحتی ِ”وجدان”بسر میبرند وجز تنی چند “نان خور”باستان پرستی ان هم جز فحش و بد وبیراه چیزی برای گفتن ندارند. پورپیراربرای اولین بار درتاریخ ایران بادلیل ومنطق و حتیّ ارائه ی سند ثابت میکند که کورش و داریوش بر خاسته از اسلاوهای روسیه تمد ن شرق میانه از جمله ایران رابا خون ریزی تمام از بین بردند و بد ین خاطر تا سه قرن بعد اسلام اثری از نویسنده،دانشمند وحتیّ یک نوشته در دست نیست.
عمده مسا ئلِ ِ بررسی شده در این کتابها بشرح زیر است:
غیرایرانی بودن هخامنشیا ن خون ریز، دو سلسله ی اشکانیان وساسانیان نیزغیر ایرانی اند.
کذب بودن: ابن ندیم وکتاب الفهرست ،سلمان فارسی،دین زرتشت و کتاب اوستا،ابومسلم خراسانی.
قضاوت کنید در باره قوه قضاییه ای که چهار استاد را محاکمه می کند وفرد خودبزرگ بینی که لقب دانشمند با صد من سریشم هم به او نمی چسبد و علنا مورد حمایت مشتی اراذل و اوباش و دستگاه قضایی دیوان بلخ است
بنظر من بهترین قضاوت را با این جمله میتوان بیان کرد
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

Friday, March 2, 2007

آیا مشکل مردم بلوچ تخریب بنای ابولولو است؟


جنبش مقاومت مردمی ایران - جندالله سابق - در اطلاعیه ای که در سایتهای خبری منتشر شده می گوید
"جنبش مقاومت مردمی با تخفیف در قبال آزادی سه درجه دار پاسدار که جرم و جنایتشان نیز علیه مردم اثبات شده از رژیم می خواهد که به خواسته های ذیل عمل نماید

- آزادی زندانیان سیاسی در سطح کشور اعم ازبلوچ، فارس، ترکمن، عرب، کرد، آذری و بالخصوص جوانان بیگناهی که در روزهای اخیر در بلوچستان دستگیر شده اند و دانشجوی مبارز احمد باطبی و روحانی دگراندیش آیت الله بروجردی.

- تخریب فوری بنای یادبود و زیارتی ابولولو قاتل حضرت عمر(رض) در کاشان که زخمی است بر دل بیست میلیون اهل سنت ایران و یک میلیارد مسلمان در جهان وهمچنین عاملیست برای ایجاد تفرقه بین مردم ایران.درپایان جنبش مقاومت مردمی ایران این نوید را به عموم مردم ستمدیده بلوچستان و ایران می دهد---"
اگر بپذیریم هر جنبش اجتماعی دارای یک زیربنای فکری و یک روبنای عقیدتی است به این نکته خواهیم رسید که جندالله دارای همان زیربنای فکری حزب الله است اما باروبنایی متفاوت از آنجا که در اطلاعیه جندالله سابق از دوشخصیت تاریخی سخن به میان آمده جا دارد نگاهی اندازیم به نقش تاریخی این دوشخصیت یعنی ابولولو و عمر خلیفه دوم که با نگاهی گذرا به متون تاریخی در شاهراه اینترنت مشاهده میکنیم که{ "ابولؤلؤ" - متوفی به سال 23 هجری - قاتل عمربن خطاب بوده و از زندگي او هيچ دانسته نيست و شهرت او تنها به دليل قتل عمر است. بيشتر منابع نام او را فيروز ضبط كرده‌اند - نگاه کنید به ابن قتیبه ص 183- دربارة اصل و نسب و اعتقاد او ميان منابع، اشتراك اندكي ديده مي‌شود. منابع متأخرتر نيز جز تكرار گفته‌هاي منابع پيشين كمتر اطلاع سودمندي به دست مي‌دهند. بنابر خبر مشهوري، او از مردم نهاوند بود كه در جنگ به دست مسلمانان اسير شد و به غلامي مغيره بن شعبه فرمانرواي كوفه درآمد-ابن سعد، 3/341، 347؛ ابوالعرب، 67، به نقل از ابن اسحاق -در منابع كهن‌تر او را مجوسي شمرده‌اند - ابن حبيب، المحبر، 14؛ ابن شبه، 3/913؛ مسعودي، 2/329 -با اين همه گروهي ديگر از مورخان او را مسيحي دانسته‌اند بنابر نقل نه چندان قابل اعتماد طبري (4/136) از سيف بن عمر، ابولؤلؤ نخست به اسارت روميان درآمد و سپس مسلمانان او را اسير كردند دربارة انگيزة قتل عمر به دست ابولؤلؤ همساني چنداني در منابع تاريخي وجود ندارد .بنا بر كهن‌ترين روايات، مغيره بن شعبه از كوفه نامه‌اي به عمر در مدينه نوشت و از او خواست تا اجازه دهد غلامش ابولؤلؤ به مدينه بيايد و مردم از فنون او مانند نقاشي، آهنگري، و درودگري بهره‌مند شوند. عمر با آنكه ورود غيرعرب را به مدينه ممنوع شمرده بود، موافقت كردپس از چندي، ابولؤلؤ نزد عمر از مولاي خود مغيره شكايت كرد كه خراجي سنگين بر او بسته است، ولي خليفه شكايت او را روا ندانست و ابولؤلؤ كه از بي‌اعتنايي خليفه در خشم شده بود، كلمات تهديدآميز بر زبان راند، چندي پس از آن گفت‌وگو، ابولؤلؤ در مسجد كمين كرد و هنگام نماز صبح عمر را از پاي درآورد و پس از آنكه چند نفر ديگر را هم زخم زد، خودكشي كرد - ابن سعد، 3/345؛ ابن شبه، 3/896-899؛ طبري، 4/190-191؛ دربارة ديگر روايات نگاه کنید ‍ ابن شبه، 3/893؛ -از ديگر نظراتي كه دربارة انگيزة قتل عمر گفته شده اين است كه برخي از بزرگان صحابه كه از سختگيريهاي عمر ناراضي بودند، نقشة قتل خليفه را طرح كردند و ابولؤلؤ تنها وسيلة اجرا بوده است شواهدي نيز دردست است كه نشان مي‌دهد كساني از پيش در اين‌باره به خليفه هشدارهايي داده بودند به هر روي، پس از كشته شدن عمر، عبدالرحمن بن عوف مدعي شد كه موضوع قتل عمر، توطئه‌اي ميان ابولؤلؤ و دو تن ديگر به نامهاي هرمزان و جفينه بوده است. به همين سبب عبيدالله بن عمر- خلیفه دوم دو پسر داشت عبیدالله و عبدالله - آن دو[یعنی هرمزان و جفینه] و نيز دختر خردسال ابولؤلؤ را به خونخواهي پدر كشت و از آنجا كه چنين اتهامي ثابت نشده بود، مسأله بي‌اعتنايي عثمان خليفه جديد، در برابر قتل اينان ، بعدها به منازعات كلامي نيز كشيده شد گفتني است كه نه تنها برخي از منابع متأخراز وجود قبري منسوب به ابولؤلؤ در كاشان خبر داده‌‌اند، بلكه صاحب مجمل‌التواريخ و القصص -تأليف 520ق- به نقل از مأخذي قديم‌تر، ابولؤلؤ را از مردم فين كاشان دانسته است} اگر در ماشین جستجوی گوگل عبارت "عمربن خطاب" را تایپ کرده خواهید دید که { عمراز قبیله قریش بود کنیه‌اش «ابوحفص» و مادرش، حنتمه، خواهر ابوجهل بود بنابرقولی در سال 13 از عام الفیل در مکه بدنیا آمدعمر تا پیش از مسلمان شدن از دشمنان محمدبن عبدالله بود وبنا بر برخی روایات، هنگامی که عمر از سوی سران قریش مامور کشتن رسول خدا شد، متوجه شد که خواهر و شوهرخواهرش مسلمان شده‌اند. از این رو خشمگین به خانه آنها رفت و خواهر خود را به شدت کتک زد. اندکی بعد با آیات قرآن آشنا شد و در سال ششم از بعثت اسلام آورد عمر اندکی پیش از محمد به مدینه هجرت کرد وی در بسیاری از جنگ های زمان پیامبر شرکت داشت؛ لیکن مورخان هیچ ماجرایی از مبارزات او نقل نکرده‌اند عمر در سال 13 هجری، پس از مرگ ابوبکر، به خلافت دست یافت و لقب «امیرالمؤمنین» را برای خود برگزید. عمر ده سال و شش ماه خلافت کرد و در این مدت به تاسیس دیوان و دفتر برای حکومت همت گماشت و مقررات حکومتی بسیاری وضع کرد. بسیاری از سرزمین‌های اسلامی (مانند فلسطین،شام،عراق،ایران) در زمان عمربن خطاب فتح شد یکی از اقدامات عمرباعث بروز نارضایتی بین مسلمین شد طبقه‌‌بندی اصحاب رسول خدا جهت دریافت حقوق و مزایا بود؛ به طوری که در سال اّخر زندگی خود با مشاهده اختلاف طبقاتی شدید بین مسلمانان گفت " اگر سال دیگر زنده باشم بیت المال را بروش پیامبر به صورت مساوی بین مسلمانان تقسیم میکنم " عمرزندگی ساده‌ای داشت و در امور مالی سختگیر بود. مورخان عمر را مردی بلندقد، سرخ‌رو و تندخو توصیف کرده‌اند که در مواردی به رسول خدا نیز اعتراض می‌نموده است عمر در 27 ذیحجه سال 23 هجری، در 63 سالگی بر اثر ضربه شمشیر ابولولو جان داد}
امروز در سال1428 هجری در نهایت شگفتی دیده میشود گروه جندالله سابق که بخوبی میداند ایران امروز پذیرای این" الله بازی ها" نیست و برای اینکه وانمود کند با عوامل مذهبی فاصله دارد اسم خود را به جنبش مقاومت مردمی ایران تغییر داده خواستار نابودی قبر ابولولو قاتل عمربن خطاب است آیا این است خواسته خلق محروم بلوچ ؟ آیا یک بلوچ با نابودی مقبره ابولولو به آزادی و رفاه میرسد؟ گروه جندالله سابق از چه کسانی خط میگیرد؟ آیا تنفر مردم ایران از خلیفه دوم ریشه های مذهبی دارد یا عمربن خطاب را نماد تجاوز و جنایت و کشتار ایرانیان توسط اعراب در هزارچهارصدسال پیش میداند آیا چاره نجات مردم بلوچ در دامن زدن به تفرقه های مذهبی و قومی است ؟

Thursday, March 1, 2007

استالین مدیر کل علوم




کتاب جدید اتان پولوک تاریخ نگار آمریکایی نشان می دهد که در شوروی سابق حتی قوانین طبیعت نیز می بایست باتفسیر تکاملی استالین از فلسفه ی مارکس سازگار باشند



برای خواندن این مطلب جالب اینجا را کلیک کنید


پی نوشت 1-دوستان سایت اطلاعات دات نت نسبت به نویسنده این وبلاگ لطف دارند و گاهی که محتوی مطالب بنظر آنها جالب باشد در سایت خود منتشر میکنند که همینجا از آنان تشکر می کنم

پی نوشت 2 - اسماعیل خویی شاعر معروف در یکی از مصاحبه در مورد فردی بنام "ممد قاقی"سخن میگفت که گویا از افسران توده ای بوده و بعد از مرداد 32 مدتی بصورت مخفی در مشهد زندگی میکرده ولی بعد از مدتی دستگیرو به اعدام محکوم میشود زمانی که ممد قاقی را برای اعدام به میدان تیرمی بردند قاضی عسگر از ممد قاقی می پرسد آخرین وصیت شما چیست ممدقاقی با همان لهجه شیرین مشهدی می گوید

والله مو که پول مول نداروم ولی به آقام استالین سلام برسونین و از قول مو بگین نکنه خدا بزنه پس کله ات بخوای کمونیس را بیاری ایران آقا می رینن توش