Friday, April 20, 2007

طرح مبارزه با بدحجابی




ناموس

مدتی است که اوضاع قمردرعقرب شده از یک طرف سگ دو زدن برای پیداکردن یک سقف که بتونی زیرش شب را به صبح برسانی از طرف دیگه مشکلات روزمره زندگی آدم را خسته و فرسوده میکند ولی بنظر من هیچ بلایی ازدروغ خانمانسوزتر نیست ام الفساد بیشتر بدبختی های ما ناشی از دروغ است که بحمدالله تعالی در آیین حنیف شیعه مجوز تقیه هم دارد دیروزداشتم دنبال خانه میگشتم که یک آشنای قدیمی را دیدم طبق معمول هنوز سلام و احوالپرسی نکرده بودیم که موبایلش زنگ زد ساعت حدود شش بعدازظهر درخیابان آشنای قدیمی ما به مخاطبش گفت عزیزم من اداره هستم بعد از کلی چاپلوسی و قربان صدقه رفتن و اینکه از شدت کار در حال موت است تلفن را قطع کرد من که سابقه این فرد را میدانستم چیزی نگفتم ولی خودش مثل اینکه شاهکار کرده توضیح داد زنش با بچه سه ساله اش رفته شهرستان و حضرت ایشان فرصت را غنیمت شمرده و به تفریحات سالم اسلامی که همان خانم بازی است مشغول شده میگفت منشی اداره در همین نزدیکی هازندگی میکنه ومطلقه است میرم خونه اش کمی صحبت کنیم
و از من خواست که این مسئله پیش خودمان بماند ازکی تا حالا صحبت کردن را به جای واژه سکس به کار میبرند من نمیدانم اما میدانم مرد زن داری که با یک بچه از نبود همسرش سواستفاده کرده و با یک زن دیگر عملیات انجام میدهد یک مرد فاحشه است من نه مصلح جامعه هستم نه کاری به مسائل خصوصی مردم دارم ولی این سوال را مطرح میکنم اگر زن همین مرد هم بخواهد با مرد دیگری روی هم بریزد و این مرد به رگ غیرتش بربخورد و زنش را کتک بزند جامعه چه عکس العملی باید نشان دهد؟
آیا شرافت و پاکدامنی مختص زنهاست ؟
متاسفانه مردان فاحشه از زنان فاحشه خطرناکترند چون لااقل زن فاحشه ادعای ناموس پرستی ندارد

Thursday, April 12, 2007

سوالات شرعی


سؤال- کسی در حال وضو قبل از کشيدن مسح سر با دست راست خود شير را که چند قطره آب روی آن است بندد
آيا اين چند قطره آب که به نوک انگشتان برخورد کردست مشکلی برای وضو ايجادمیکند؟
پاسخ - مسح سر و يا پا بايد از تری آب وضو باشد، اگر آب خارج و يا آب روی شير در مسح اثر بگذارد و دخيل باشد وضو اشکال دارد
سؤال - اگر مردی در دوران عادت همسر خود نياز به رابطه جنسی داشته باشد، آيا زن میتواند برای مرد استمناء انجتم دهد؟
پاسخ - اشکال ندارد
سؤال - شخصی در زمان حيات خود چلوکبابی داشته و در ضمن آن شراب هم میفروخته این شخص بیست سال است که مرده آیا بر ورثه واجب است خمس اموال مخلوط به حرام ايشان را بدهند يا نه؟ و در فرض وجوب خمس، اگر اموال تغيير و تبدل پيدا کرده باشد وظيفه ورثه چيست؟
پاسخ - اگر نمی دانید خودش پرداخت کرده باید ورثه بپردازند در صورت تغيير و تبديل قيمت پرداخت شود
سؤال - ساخت، معامله و نگهداری عروسكهای موجود در بازار چه حكمی دارد؟
پاسخ - اشکال ندارد
سؤال - نظر به اين که مجالس عروسی امروزه اغلب مختلط و همراه با رقص وموسيقی است وعدم شرکت باعث کدورت آشنايان میشود، آيا شرکت در اين مجالس با رعايت حجاب کامل اسلامی وعدم همراهی در اعمال آنها جايز است؟ در صورت غير مختلط بودن چطور؟
پاسخ - رقص و غنا در مجالس عروسی زنانه توسط زنها به شرط عدم اختلاط زن و مرد اشکال ندارد غنا در مجالس مردانه جايز نيست. موسيقی مناسب مجالس لهو و لعب، مطلقاً جايز نيست. در مواردی که مجلسی بر خلاف موازين شرعی منعقد گردد شرکت در آن جايز نيست و کدورت آشنايان مجوَز ارتکاب حرام نمی باشدشود
برگرفته از سایت دانشمند محترم جناب استاد پروفسور دکتر
جعفر ساوالان پور اردبیلی
بقیه مطالب به علت مغایرت با اخلاق حذف شد چون مطالب این استاد مانند الفیه شلفیه است امابا نگاهی به سوالات و
جوابها میتوان دریافت که
اول - بیماری های روانی و انحرافات جنسی از مشخصات اصلی و پایه ای آخوندیسم تاریخی است
دوم - علاوه بر گوز چندقطره آب هم وضو را باطل میکند
سوم- شراب خواری و شراب فروشی حرام است ولی نه آنجا که پای پول وسط باشد آخوند پولش را می خواهد خواه از شراب فروشی خواه ازپااندازی
با عرض پوزش از خواننده گان که مجبور شدم از کلمات خاصی استفاده کنم

Monday, April 9, 2007

دوربین بجای چماق

دوست عزیز و بزرگوارم بصیرنصیبی مقاله ای در ارتباط با فیلم اخراجی ها در سایت دیدگاه نوشته که حیفم آمد شما را در خواندن آن شریک نکنم از آنجا که سایت دیدگاه فیلتر است اصل این مقاله را در اینجا می آورم
ده نمکی هم با نمک شد! - دوربین به جای چماق!
فیلمفارسی/کمدی،جنگی،انتقادی،اسلامی مسعود ده نمکی بعد ازنمایش درشبه جشنواره فجر در 27 سینمای تهران و35 سینمای شهرستانها به روی اکران آمد. رکود فروش را شکست. به گزارش خبرگذاریهای جمهوری اسلامی در برخی سینما ها مردم در سأنس های فوق العاده که تا 4 صبح ادامه داشت این فیلم سردسته انصار حزب الله را تماشا وحال! کرده اند. اما واکنش منفی به این فیلم از جانب دارو دسته دیگر رژیم که خودشان را اصلاح طلب قالب کرده اند انگیزه من برای نگاشتن این مطلب بود. ساخت این فیلم با اعتراض محافل نزدیک به باند دوم خرداد ونویسندگانی که برای دریافت حق التحریرناچیز از روز اون لاین باید به ساز گردانندگان روز به رقصند هم مواجه شده است . اکثر گزارش ها، چه سیاسی ،چه فرهنگی ،چه سینمایی مربوط به مسایل داخلی در این سایت طوری تنظیم می شود که انگار ایران اسیر ج.ا بهشت برینی بوده که از یک وسال اندی پیش با ظهور احمدک بیچاره وغلام حلقه بگو ش بارگاه خلیفه مسلمین به جهنمی سوزان بدل شده است. من ابتدا مفهوم بهانه هایی که برای اینگونه واکنش های منفی عنوان می شود را فهرست وار نقل می کنم وبه هر کدام از موارد هم نظر خودم را اضافه می کنم.
می گویند: برای ساختن این فیلم بودجه بی حساب وکتابی را دولت هزینه کرده است.
می گویم: سینمای جمهوری اسلامی یک سینمای دولتی است این را داریوش مهرجویی هم می گوید که سالهاست امتحان وفاداریش را با نمره 20 گذرانده است.او صریحا اعلام کرد که 90% بودجه سینمای ج.ا. را دولت پرداخت می کند.
وقتی هم که جعفر پناهی نق میزد که اگر فیلمهای من را نمایش ندهند میروم وخارج فیلم می سازم سیف الله داد مسئول امور سینمایی دولت خاتمی در جواب بلوف های جعفر خان اعلام داشت :
«فیلمهای فستیوالی از آن جمله کارهای شما با ارز دولتی وبرای بزک ساخته می شود واگر ناراحتید تشریف ببرید»( نقل به مفهوم )سیف الله داد البته خودش کنار رفت ولی جعفر پناهی ماندو فیلم برای فستیوال ها ساخت. دولت احمدی نژاد هم با شیوه دولت اصلاحات خرس نقره ای برلین را برایش جور کرد که من در چند نوشتار متوالی شرح ماجرا را بیان کرده ام ،نیازی به تکرارش نیست. اما چرا این دار ودسته خاتمی چی طی این سالها هیچ اعتراضی به هدر رفتن بودجه مملکت برای ساختن فیلمهای سینمای گلخانه ای نداشته اند وحالاکه نوبت چاپیدن باند رژیسور مسعود خان است سر وصدایشان در آمده است؟ البته یک تفاوت را هم نمی شود نادیده گرفت که فیلمهای فستیوالی را که مردم عادی رویت نمی کردند.اما شاهکار! این آقا را الان در 62 سینما در سراسر ایران نمایش می دهند( آقای کیارستمی یکبار فرمودند که علت عدم نمایش فیلمهایش در ج. اسلامی به دلیل کمبود سالن سینماست یعنی 62 سینما هم کمشان بوده هست؟)
می گویند: ده نمکی سو ء سابقه دارد .
می گویم :نام ده نمکی بعد از اینکه رژیم تصمیم گرفت، خاتمی مکار را به تخت صدارت بنشاند مطرح شد . قبل از این تاریخ همه باهم مردم را می چاپیدند، وهر وقت هم لازم بودهمراه هم اجتماعات را بهم میریختند ومعترضین را مضروب ومجروج می کردند . امام امت هم طوری تعادل را بر قرار فرموده بودند که همه دستجات مافیایی سهمی داشته باشند ومیزان اختلاف به حدی نبود که کاملا آشکار باشد. واما بعد از خرداد 76 خاتمی دارو دسته حودش را تا حدی که زورش رسید جانشین باندهای دیگر کرد وجنگ قدرت با لا گرفت. در مورد سینما هم،سینماگرانی که در این سالها بیشترین بودجه سینما را قاپیدند،آنهایی بودند که خودشان را کشاندند زیر عبای خاتمی وسر فیلمسازان دیگر که هم چنان میخواستند ارزش های انقلابی! راحفظ کنند بی کلاه ماند. گروه انصار حزب الله هم برنامه های فرهنگی وسیاسی برادران وخواهران سابق را بهم میریخت. آقای ده نمکی فرمانده همین گروه بود که فیلم آدم برفی را از اکران پائین کشید وشیشه سینمای نمایش دهنده را شکست وعبدی هم که بازیگر نقش اول فیلم آدم برفی بود الان در فیلم ده نمکی نقش عمده دارد! .
بله ده نمکی سوء پیشینه دار د اما ایا سوء سابقه اش فراتر ازدیگرفرزندان انقلابی خمینی است ؟ گروه های فشار وبحران ساز وتخریب گر با رژیم متولد شده اند وبازوی کمکی کلیت رژیم برای سرکوب مردم بوده اندتا این رژیم هست،سایه منحوسشان بر سر مردم سنگینی خواهد کرد. از زهرا خانم گرفته تا گروه اشغالگر سفارت تا چماقداران سروش در انقلاب فرهنگی، تا محسن مخملباف سرکرده گروه بلال حبشی ،مامور شکار مخالفین چپ گرا تا ده نمکی والله کرم هاو...، بله مسعود ده نمکی درسرکوب جنبش دانشجویی شرکت فعال داشت اماوقتی دامنه اعتراضات گسترش یافت به دستور رئیس جمهور محبوب! ادامه سرکوب به لباس شخصی هایی سپرده شد که با قمه وچاقو وپنجه بوکس و زنجیر باتائید دیگر دوم خردادی ها وشبه دانشجویان تحکیم وحدتی به جان مردمی افتادند که به خواست شبه اصلاح طلبان گردن ننهادند وبه حیابان ها ریختند.
آقای مسعود کیمیایی به دستور مستقیم واواک فیلمهای ضیافت وسلطان را ساخت ( پرونده اش راسینا مطلبی یکی از همان دوم حردادی ها ی فعلا متواری در روزنامه شمس الواعظین بر ملا کرد) ایا فیلمسازی برای واواک سو ء سابقه محسوب نمی شود؟ ویا احمد رضا درویش مگر از سرداران ثارالله نبود که به خاتمی پیوست وفیلم انتخاباتی خاتمی را ساخت؟
می گویند: تحول ده نمکی در مدتی محدود امکان پذیر نیست واو همان چماقدار است که تظاهر به تغیر وتحول می کند.
می گویم :عجب اینکه در همان سالهایی که دوم خردادی ها مست باده پیروزی بودند وتصور می کردند با فریب دادن مردم وکشاندن آنها به پای صندوق های رای برای همیشه بر خر مراد سوارند. وسازمان هایی مثل اکثریت ویا حزب توده وجبهه ملی ،بخشی از سلطنت طلبان ، اکثریت اعضای کانون نویسندگان ایران وبخشی از کانون نویسندگان در تبعید. هم همراهشان بودند، به صدای ما که فریاد میزدیم تحول وتغیر یک انسان یک باره ودر چشم بهم زدن ناممکن است؛ توجهی نمی شد، ما می پرسیدیم مرتجعین فاسد و قاتل و سرکوبگر چگونه ناگهان تبدیل به انسانها یی آزادی خواه، معتقد به تسا وی حقوق زن ومرد ،معتقد به دمکراسی شده اند وآقای خاتمی بعد از اینکه 11 سال در راس وزارت سانسور ، اندیشه را در بند کرده است چطور رهبری تمدن را بعهده گرفته است ؟ در جواب ،متهم به سیاه وسفید دیدن همه چیز شدیم وهمان خاکستری بین ها امروز سیاه بین شده اند ومعترض رژیسور ده نمکی هستند وتحولش را باور نمی کنند( ...به نظرم مسعود ده نمکي همان مسعود ده نمکي است، با همان نوع تفکر و ديدگاه. تنها تفاوت در آن است که در آن روزهاي چماق و مطبوعات، او و کيهاني ها در حال طراحي براي حمله و فتح قله هاي زيادي بودند، اما حالا يکي دو سال است که قله سينما را هم ضميمه ديگر فتوحات خود کرده اند. جدا شده از نظر عبدالله زاده برای سایت روز اون لاین ) با همان دلیل که نا انسانی چون حجاریان واز مقامات ارشد امنیتی ( همان آقا سعید محبوب دکتر! علیرضا نوری زاده )که دستش آلوده به خون صدها مبارز است می تواند در عرض 24 ساعت به انسانی مترقی تبدیل شود -چماقداری چون ده نمکی هم قادر است دوربین را جانشین چماق کند وادعای تحول وتکامل هم داشته باشد.
می گویند:پذیرش این فیلم در بخش مسابقه فجر به خاطر رابطه نزدیک ده نمکی با وزارت ارشاد بوده است.
می گویم:ماهنامه سینمایی فیلم که در خارج از ایران هم پخش می شود در گزارشی از جشنواره فجر امسال(شماره359 وتاریخ اسفند 85 )می نویسد:
«...نگاه برگذار کننده یک جشنواره دولتی طبعا به سیاست های رسمی است وتلاش برای مستقل ماندن داورا نی که با هزار اما واگر وتائیدصلاحیت ها انتخاب می شوندیک تناقص اساسی ...به نظر می رسد مسئولین جشنواره در رودربایستی مانده اند که با صراحت اعلام کنند که فجر جشنواره دولتی است که باید تابع سیاست های رسمی باشد ... »
توجه دارید که گزارشگر ماهنامه فیلم سیاست رسمی کلیت رژیم را مطرح می کند-حالا چه وزیر ارشادش مهاجرانی باشد که سنگساز را حکم قرآن می داند که بایداجرا شود ویا سلمان رشدی را شایسته اعدام وچه صفار هرندی که دوم خردادی ها ونویسندکان روز هم اعتراف می کنند که وزیر دو لتی پادگانی ،امنیتی است. وقتی مهاجرانی ومسجد جامعی وزیر بودند بیشتر امتیاز ها را فیلمسازان سینمای گلخانه ای تصاحب می کردند وفیلمسازانی که همچنان مکتبی مانده بودند به حاشیه رانده می شدند اما حالا که باند چمران، جنتی ... پست های فرهنگی را اشغال کرده اندخوب سهم بیشتر را می دهند به حامیان خودشان. البته دولت مهر ورز هم چون دولت اصلاحات بزک رژیم را به همان گلخانه ای سازان سپرده است. اگر در جشنواره کن وبعد برلین پسشان زده اند دلیل را باید در تیرگی روابط فیمابین جستجو کرد- به محض بهبود شرایط دوباره سیل جایزه ها به سوی سینمای چ. ا سرازیر خواهد شد. اما این گلخانه ای سازان قانع نیستند ومیخواهند امتیاز های فجر را هم بقاپند.
می گویند:اعتراض ده نمکی به بی اعتنایی داوران به فیلمش نشانه زیرپا می گذاشتن ارزش های اخلاقی! داشتن رفتاری غیر دمکراتیک! است( انگار تاحالا فضا در ج. اسلامی دمکراتیک بوده ورفتار اخلاقی- در این مورد به اعتراض نیکی کریمی به ده نمکی در بهاریه اش توجهتان می دهم)
می گویم :آقای مهدی عبدالله زاده هم که سینمابنویس سایت روز است، در سایت مذکور اعتراض ده نمکی را فریاد کیهانی معنا می کند یعنی رفتاری که هماهنگ است با بینش شریعتمداری. آقای عبداالله زاده خود مبلغ همان تفکر دوم خردادی ست که میخواهد بین حامیان حکومت که با ماسک یک انسان امروزی ومودب ظاهر می شوند وآنها که بدون رتوش ماهیت جمهوری ولایت فقیه را به نمایش می گذارند تفاوت قایل شوند. البته ده نمکی هم بدش نمی آید همین ماسک را داشته باشد اما خوب حالا اول راه است بعضی وقتا یادش می رودکه دیگر باید مودب باشد! نیاز به کمی تمرین دارد.اما ده نمکی از بافت همین رژیم است خوب می داند که بی اعتنایی داوران به فیلمش بدان جهت بوده است که وزارت ارشاد صلاح ندانسته است بیش از این به او میدان دهد، رژیسور ده نمکی هم خود می گوید:
«يكي از داوران جشنواره امسال، در بيانيه‌اش اعلام كرد كه «من تعجب مي كنم از كساني كه مي‌آيند از يك فاشيست حمايت مي كنند»
اما بعد از چند روز مدیر جشنواره که از اعتراض ده نمکی جا زده است اعلامیه ای صادر می کند وضمن آن داوران را به خاطر کم توجهی به اخراجی ها سرزنش می کند واز ده نمکی عذر خواهی می شود (ملاحظه فرمودید)
می گویند:فیلم اخراجی ها را دیگری ساخته ولی، ده نمکی را در عنوان بندی کارگردان معرفی کرده اند.
می گویم :ایا همه آنها که این سالها زیر عنوان فیلمساز برجسته به جشنواره ها قالب شده اند واقعا فیلمساز بوده اند ؟ برای اینکه باز نگویند که من مغرضم وحسود . نظر یک منتقد فرنگی را در باره سمیرا مخملباف که سالها سهم عمده ای در جشنواره کن داشت نقل می کنم. دیدیه پرون در لیبراسیون نوشت:
«...می دانيم که اين فيلمساز نورسيده در ديکتاتوری اسلامی ايران تربيت شده است اما اين دليل نمی شود که بر هر ايده ای که از مغز او می گذرد کف بزنيم به خصوص که اين خانم ادعا می کند که موضع ونقش سياسی دارد. نقشی که نه سوادش را دارد نه توانايی انجام تعهدش را- در فيلم ( تخته سياه) گنده گويی های احمقانه پيدا بود. اما اين بار با بردن دوربين به کابل ونقش زن بعد از طالبان دنبال فرصت ديگری است. شخصيت های فيلم جملاتی را بدون اينکه معنی ا ش را بفهمند طوطی وار ادا می کنند ؛ فيلمی بدون ريتم معمولی؛ وتداوم داستان اين فيلم فرصت طلبانه از در های باز به روی اين سوژه ها سود جويی می کند»(لیبراسیون 17مای 2003 .دیدیه پرون)
چون در کاتالوگ جشنواره ها سوابق اینان مخفی میماند، آقای دیدیه پرون به درستی نمی داند که پدر این خانوداه از دل این رژِیم برخواسته وخانوده را هم به گونه خودش پرورش داده است .آقا محسن با سوء استفاده از نفوذ جمهوری اسلامی در افغانستان بساطش را در کابل الم کرد و یک سری تصاویرمتحرک از بدبختی ودر ماندگی مردم زجر کشیده افغانستان فراهم کرد.گفته شد تصاویر بین اعضاء خانواده ( فرزندان وهمسر)تقسیم وبه نام هرکدام یک فیلم تقدیم جشنواره ها شد.حتا حنا خانم دختر 12 ساله هم شد فیلمساز مترقی که برایش دیپلم وجایزه جور کردند. هر چند دیگر حنای هیچکدامشان رنگی ندارد .
ویا به شایعه سر هم کردن 2فیلم با دخالت عباس کیارستمی، که کیارستمی گونه معنایش می کنند وزیر نام سرکار خانم نیکی کریمی به جشنواره ها قالب شد هم نمی توان توجه نداشت. البته هیچگاه اینان زیر بار نمی روند ( ده نمکی هم دخالت دیگری را برای ساختن اخراجی ها به گردن نمی گیرد) همچنین راه نیکی خانم را کیارستمی به فستیوال ها گشود وامسال در فستیوال برلین همه فیلمهای جمهوری اسلامی را نا کام برگرداندند اما خانم نیکی کریمی را بعد از کشف حجاب برای داوری دعوت کردند.آیا این خانم سینما شناس است؟ وایا آقای کاسلیک در دنیا هیچ زنی را نیافت تا از شعور وتوانایی ودانش سینمایی در حد نیکی کریمی بهره داشته باشد؟
بله اگر رژیم ولایت فقیه منافعش ایجاب کندخود امکانی را فراهم می کند تا فیلم مورد نظرش با بهترین امکانات وصرف هزینه هنگفت ساخته شود وحالا هم میخواهند ده نمکی را به رخ باند دیگر بکشند وازوی یک سینماگر معترض! بسازند-پس دارند امکانش را فراهم می کنند( بی جهت نبود که به کریستیان امان پور دستور دادند با وی گفتگو کند)
امادلیل استقبال عامه از این فیلم چه بود؟ این اتفاق هم اکثریت اصلاح طلبان را خیلی کلافه کرده است. اینان همیشه ادعا داشته اند که بین مردم پایگاه داشته اند وهنوز هم این توهم را با خود دارندکه از محبوبیت عامه برخوردارند. خوب ده نمکی هم که سردسته شناخته شده جماقدارانی است که بساط وجلسه های دوم خردادی ها وتحکیم وحدتی ها ونهضت آزادی ها را به هم می ریخت. پس چرا مردم با این اشتیاق به دیدار فیلمش می روند؟ نشنیده ایم ونخوانده ایم که حتا یک نفر به دلیل پیشینه ضد دوم خردادی ده نمکی از تماشای فیلم او خود داری کرده باشد. چه بسا همین پیشینه خود مشوق جمعی بوده است که نفرت خودشان را از باند خاتمی به نمایش بگذارند همانگونه که جمعی در انتخابات هم به دلیل نفرتی که ازرفسنجانی فاسد وتروریست بین المللی داشتند به مینی هیتلر روی خوش نشان دادند.
از زاویه دیگر هم می شود به موفقیت تجاری این شبه فیلم نگریست واین چنین نتیجه گرفت که در حکومت واپسگرا وعقب مانده ج . اسلامی سطح درک وآگاهی فرهنگی / هنری مردم امکان رشد نیافته است. در این صورت آنها چه تقصیری دارند؟ در ایران برای 70 ملیون ایرانی ذر حدود 200 سینما با وسایل مستعمل دوران به قول خودشان طاغوت! فعال هستند. راه ها را برروی سینمای دنیا بسته اند، اگر فیلمی را هم از 7 خوان رستم بگذرانند ونمایش دهند زیر تیغ سانسور قیمه قیمه اش کرده اند،چرا که هیچ فیلمی در دنیا ساخته نمی شود، که با معیار های ارتجاعی اینها قابل نمایش باشد. فیلم های غیر تجارتی هم که با پول همین مردم ساخته می شود فقط مصرف خارجی دارد و این مردم را قابل نمی دانند که لااقل با نوعی دیگر از فیلمسازی هم آشنا شوند.
منتقدین سینمایی شان هم در مسیر تحولات سینمای دنیا نیستند. آنها البته فیلمهای سینمای گلخانه ای را می بینند وگاه چنان شیفته این کارهای معمولی می شوند که انگار در عمرشان 4 تا فیلم اساسی ندیده اند و واقعا هم ندیده اند.
اما به شکل دیگری هم می شود موفقیت اخراجی ها را تصویر کرد .مردم خسته وکسل که به غیر ازسینه زنی، زنجیر زنی ونوحه خوانی چیزی برای دیدن وشنیدن ندارند( می دانید که امسال مراسم افتتاح جشنواره زجرشان با سینه زنی وتعزیه همراه بود) یک باره در می یابند یک فیلم روی پرده است که فقط می شود رفت ودیدو خندید . موقعیت را مغتنم می شمرند وبه سوی سالن های سینما می شتابند. حالا این فیلم اصلا چه ارزشی دارد به چه قصدی ساخته شده و سازنده اش کیست؟ اصلا سینماست؟ ریتم و تمپو دارد؟ ساختارش چگونه است؟ ای بابا توی یک مملکت همیشه عزا دار دمی را غنیمت است.
اما همانگونه که در آغاز مطلب هم اشاره کردم مخالفت جمعی از دوم خردادی های عقب رانده شده با این فیلم نه به خاطر کم ارزشی این شبه فیلم است ونه به دلیل سابقه چماقداری سازنده اش بلکه فقط او چوب وابستگیش به باند جنتی و... را میخورد.(اما آخوند ابطحی رئیس دفتر خاتمی- سازی جدا از گردانندگان روز اون لاین رامی نوازد اواز میهمانانیست که طول نمایش فیلم غش و ریسه میرود وبه خلاقیت !ده نمکی احسنت می گوید) ده نمکی هم خود معتقد است که باور مندان رژیم وچماقدارانش در نقش های متفاوت ظاهر می شوند اما ماهیتشان یکی است ومی گوید:
«...ابراهيم نبوي و تاج زاده هم همفكر من نيستند. جالب است بدانيد وقتي تاج زاده از سينما بيرون آمد،‌ همان واكنش را داشت كه حسن عباسي داشت!!!»
این روز ها ده نمکی را با مخملباف مقایسه کرده اند واتفاقا به نوعی هم قابل مقایسه هستند با این تفاوت که چاقوی مخملباف سینه یک پاسبان بخت برگشته را شکافت و ده نمکی با چماق به جان مخالفین اندیشه اش می افتد. کدام جرمشان سنگین تر است؟ اما حتم داشته باشید هر دو از خودی ها وعاشقان خمینی بوده اند وهستند . مخملباف به دارو دسته خاتمی پیوست ومحبوب محافل خاتمی چی شد و ده نمکی همچنان به باند جنتی، احمدی نژاد... وفادار است ومغضوب آن گونه محافل.
بصیر نصيبی 8 آوریل2007 زاربروکن/ آلمان

Friday, April 6, 2007

نگاه از نزدیک


هرکدام از ما درآستانه سال نوباخود چندین و چندپیمان بزرگ و کوچک می بندیم وباخود عهد می کنیم در سال جدید مثلا سیگارراترک کنیم،فلان کاررابه سرانجام برسانیم،خانه را عوض کنیم یا فلان چیزرابخریم ازشما چه پنهان این بنده سراپاتقصیرهم درابتدای ورود به سال جدید باخود عهدکردم که اول از همه عادت ناپسند بدبینی را ازخود دورکنم ودوم سعی کنم که در این سال خودم را به فردی خنده رو تبدیل کنم چرا که ازنقاط ضعف بنده همانا بدخلقی وعبوس بودن است که باعث مشکلات زیادی شده است هرچه سعی میکنم تا اخمونباشم نمیشود مدتهاست که لبخند ازلب من رخت بربسته قیافه عبوس با اخمی برپیشانی ازمشخصات ظاهری من می باشد حالا شما این را اضافه کنید به چندین وچند عیب دیگرظاهری و باطنی تا بدانید چرا میخواهم خندان باشم چه میشود کرد این هم از مواهب خدادادی است به هر حال با خودم عهد کردم که در سال هشتادوشش تا آنجا که میشود خنده روباشم یک روز مانده به عید رفتم کرج تا عید را پیش خواهرم باشم عصرسه شنبه بود داشتم در یکی از کوچه پس کوچه های یکی از شهرکهای اطراف کرج راه می رفتم که صدای دادوفریاد یک زن توجه ام را جلب کرد نزدیک که شدم دیدم یک زن سالمند دارد ناله وشیون میکند اولش فکرکردم اتفاق بدی افتاده مثلا یکی از خانواده اش تصادف کرده بعد معلوم شد دزدی وارد مجتمع مسکونی آنها شد و نصف گونی برنج پیرزن را از انباری دزدیده است شیون و زاری پیرزن آنهم بخاطر نصف گونی برنج حسابی حالم را گرفت ولی پیش خودم شرط کرده بودم خنده روباشم وبا مشاهده یک ماجرای غم انگیز نمیشود جا زد خنده درمان هر دردی است شب عید قبل از سال تحویل چند تا جوک قدیمی برای خواهرم تعریف کردم طفلکی که مدتها بود مرا در حال خندیدن ندیده بود بسیار خوشحال شد یکی دوروز اول سال به هر ترتیبی بود سعی کردم خودم را شاد نشان بدهم نمی دانم دوم یا سوم فروردین بود که خبر دستگیری 15 متجاوز انگلیسی در آبهای شط العرب را شنیدم تا یادم نرفته همین جا بگویم نام رسمی و بین المللی آبراهی که مرز میان ایران و عراق حدفاصل خرمشهر، بصره ، آبادان و دهانه فاو را تشکیل میدهد همین شط العرب است همانطور که ما ایرانی ها بدرستی از جهانیان می خواهیم از نام رسمی و بین المللی خلیج فارس استفاده کنند خودمان هم باید از نامهای رسمی بین المللی استفاده کنیم هرچند نام اروندرود بسیار زیبا میباشد در هر صورت روزهای اول خبرآنچنان حساس نبود ولی رفته رفته بحران داشت حادتر میشد و با اظهارات نخست وزیر انگلیس مبتنی بر بحرانی بودن 48 ساعت آینده می رفت که به فاجعه منجرشود تا اینکه به ناگهان بقول قدما کوه موش زایید و جناب دن کیشوت با نمایش کمدی روحوضی اعلام کرد بمنظور پیروی از عطوفت اسلامی این پانزده متجاوز را عفو میکند و با نمایش حقیرانه وچندش آور با انگلیس ها دست داد و برایشان آرزوی موفقیت کرد معلوم نیست موفقیت در چه چیزی را برای این سربازان انگلیسی آزرو میکرد موفقیت در انجام وظیفه در عراق یا بازرسی کشتی ها ؟
اگر ایشان تا این حد انسان دوست و مهرورز است چرا برای آزادی چهار زن که فقط میخواستند امضاء جمع کنند قدمی برنمی دارد؟ من فکرمیکنم پستی و رذالت اینها روشن تر از آفتاب بوده و کمتر شهروند ایرانی درون مرزی است که نداند مهرورزی امثال دن کیشوت چه معنا و مفهومی دارد و نیازی به توضیح نیست به هر حال امشب در اینترنت مطلبی به نقل از اکونومیست خواندم به این شرح "بیست و هشت سال پس از انقلاب ایران، هنوز هم این کشور از مرحله آشوبگری کودکانه به مرحله بلوغ دولتی دست نیافته است و گرچه به اندازه گذشته مشتاق صدور انقلاب خود نیست اما همچنان از هرج و مرج در اطراف خود - که در ایجاد برخی از آنها نیز دست داشته - بهره برداری می کند" پس از خواندن این مطلب با خودم فکر میکردم که بی شرمی و وقاحت مختص آخوندیسم تاریخی نیست چه بسا نشریاتی از قبیل اکونومیست که یکی از بی شماربلندگویان استعمار می باشد گوی سبقت را از آخوندها ربوده است و از جانب استعمارپیر انگلیس که مستقیم و غیرمستقیم حمایت کننده آخوندیسم در ایران بوده و هست اشک تمساح می ریزد که چرا پس از بیست و هشت سال مخلوق و مصنوع آنها هنوز رشد نیافته و بالغ نشده است من هنوز بر سر عهد و پیمانی که در شروع سال با خود داشتم هستم می خواهم خنده رو باشم به همین دلیل به خبر روی جلد نشریه سان که نوشته است "به ایران رفتم ولی تنها چیزی که گیرم آمد یک دست کت و شلوار اکبیری بود " می خندم ولی صدای شیون و ناله پیرزنی که برنجهایش را دزدیده بودند هنوز در گوشم می پیچد.

Wednesday, April 4, 2007

لطفا خبر چینی کنید

شهرزاد نیوز: "فراکسیون پی گیری امور ایرانیان خارج کشور" مجلس شورای اسلامی با انتشار اطلاعیه‌ای از ایرانیان مقیم خارج کشور دعوت کرد تا به عنوان "خبرنگار افتخاری" برای مقامات و مسئولین نظام خبر چینی کنند.
در این اطلاعیه که در 22 اسفند منتشر شده، آمده است: " فراکسیون از میان ایرانیان مقیم خارج کشور در راستای همکاری در اطلاع رسانی از وقایع و رخدادهای ایرنیان خارج از کشور و نیز اطلاع مسئولین نظام، به عنوان خبرنگار افتخاری دعوت می‌نماید."
لازه به ذکر است که "فراکسیون پی گیری امور ایرانیان خارج کشور" در بیانیه دیگری که در تاریخ 24 بهمن 85 منتشر کرده بود، خواهان گسترش فعالیت‌های سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های جمهوری اسلامی در زمینه شناسایی ایرانیان مقیم خارج کشور شده بود. در قسمتی از این بیانیه آمده بود: "مرکز پژوهش‌ها همچنين خواستار ايجاد تسهيلات ويژه در نمايندگی‌های سياسي و کنسولي در جهت تماس مستمر و هدفدار با ايرانيان مقيم حوزه ماموريت و انجام تحقيقات پويا در خصوص جامعه ايرانيان محل ماموريت شد."
طی سال‌های گذشته، در موارد متعددی پرده از جاسوسی افرادی در خارج کشور برای سفارتخانه‌ها و کسنولگری‌های ایران در رسانه‌های گروهی کشورهای مربوطه برداشته شده است. در دهه90 در هلند، رسانه‌های عمومی این کشور، از همکاری انوش جعفری با جمهوری اسلامی پرده برداشتند. نامبرده با فعالیت در میان پناهندگان ایرانی، به جمع‌ آوری اطلاعات از آنان اقدام می‌کرد تا این که پس از مدتی جسد وی در یکی از شهرهای هلند پیدا شد. پلیس هلند در تحقیقات مربوط به قتل وی، صدها نوار کاست در خانه او کشف کرد که حاوی مکالمات وی با ایرانیان ساکن هلند بود. بعد از این تحقیقات راز همکاری اطلاعاتی وی فاش شد.
در دسامبر سال گذشته و اوائل ژانویه امسال نیز رسانه‌های گروهی سوئد، از همکاری یکی از ایرانیان مقیم سوئد با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پرده برداشتند. رو شدن این پرونده و فعالیت‌های اطلاعاتی فرد مذکور، اعتراضا ت وسیعی در میان ایرانیان مقیم سوئد علیه دولت این کشور را درپی داشت و این بحث علاوه بر پارلمان سوئد، در کابینه این کشور نیزمطرح شد.
لینک خبر
http://www.shahrzadnews.org/news.php5?id=460

Monday, April 2, 2007

دانشجوی بسیجی

دانژوی بسیژی در حال تظاهرات جلوی سفارت انگلیس