Tuesday, February 27, 2007

شیخ ریا



حجه الاسلام کتک می زند
بر سر ومغزت دگنک می زند
گر نرسد بر دگنک دست او
دست به نعلین و چسک می زند
این دو سه گر هیچ کدامش نشد
با حنک و تحت حنک می زند
تانشوی پاره خبردار باش
گاه حنک را به هتک می زند
گرکومکت رستم دستان بود
هم به تو هم به کومک می زند
ور بکند پا بمیانی فلک
چوب به پاهای فلک می زند
چک زن سختی بود این پهلوان
ملتفتش باش که چک می زند
دستش اگربرفکلی ها رسد
گوز یکایک به الک می زند
ور الک تنها کافی نبود
هم به الک هم به دولک می زند
گویند آقا همه شب زیر جل
از تو چه پوشیده کمک می زند
چون ببرد دست به سیخ کباب
برجگر ریش نمک میزند
نرمک نرمک به سرانگشت خویش
دیم دددک دیم دددک می زند
مختصرا هر شب در جوف پارک
یارو صد جور کلک می زند
حالا در حضرت عبدالعظیم
شیخ در دوز و کلک می زند
انشاء الله دو روز دگر
خیمه از آنجا به درک می زند
منعش اگر کس نکند بی ریا
دست تصرف به فدک می زند
وان جگرنازکش از بهر پول
روزی صدمرتبه لک می زند
مجلس شوراست که با دست خلق
سیم بدان را محک می زند
هر جا خواهی به سلامت برو
ملت الله معک می زند
قافیه هرچند غلط شد ولی
شیخ به بیکاری سگ می زند
این شعر را ایرج میرزا در هجو شیخ فضل الله نوری سروده که آن را تقدیم می کنم به شیخ ریا

2 comments:

Anonymous said...

با سلام
من عادت به گذاشتن کامنت ندارم بیشتر خواننده(شنونده)هستم و از نظر ات خوب دوستان استفاده می کنم بدون اغراق می گم وبلاگ شما از اون دسته وبلاگها ست ارزش وقت گذاشتن و داره،،،برای دیده عمیق و قشنگی که دارید تبریک می گم ،،، براتون آرزوی موفقیت و سر بلندی دارم

Anonymous said...

دوست گرامی از محبت شما سپاسگذارم