بمناسبت 29 اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت
اگر درست بخاطر داشته باشم نوشته های خانم ناهیدرکسان را اولین باردر سایت روشنگری دیدم و مدتی است که بطورپیوسته نوشته های ایشان را در سایت اطلاعات دات نت می خوانم اگر بخواهیم یک ویژگی برجسته از نوشته های خانم ناهیدرکسان رابیان کنیم باید به روانی نثروگیرایی آن بنحوی که خواننده را وادار می کند تا به انتها نوشتار رادنبال کند اشاره کرد ،بدیهی است که خانم رکسان مانند هرشخص دیگری در نوشته های خود مطالبی را بیان میکنند که به آن اعتقاد دارند وخواننده نیز مطالبی را میخواند که به عقاید شخصی اش نزدیک بوده یا بنحوی مرتبط باشد، از آنجا که قسمتهایی از نوشته های ایشان برای من خواننده ناروشن است چندی پیش به دلیل اینکه ایمیل ایشان را دراختیار ندارم دروبلاگ خانم ناهیدرکسان کامنتی گذاشتم و ازایشان خواستم اگرصلاح میدانند با ایمیل با من تماس بگیرند وایشان در13مارس در نوشتار"سرداروپرده" چنین پاسخ دادند:
-کارتونخواب- پیشنهاد کرده با او تماس بگیرم، چون به یکی از مطالب در وبلاگهای من انتقاداتی وارد میداند. پیشنهاد نویسندة این وبلاگ این است که «انتقادات» را در وبلاگ خود مطرح کنید، تا همه ببینند و من هم در این وبلاگ به آن پاسخ دهم. به عقیده من بهتر است اگر اشکالاتی وجود دارد، به این صورت مطرح شود. مگر نه این است که هر وبلاگ «بازتاب» فردیتی است در فضای اجتماعی مجازی؟ پس چه بهتر که انتقادات بر این «فردیت» نیز در همان فضای اجتماعی مجازی صورت گیرد، و «گلاسنوست»، حداقل در زمینة وبلاگنویسی، شامل حال ما ایرانیان هم بشود. به این معنا که انتقادهای خود را در فضای باز مطرح کنیم. و ارتباط «انتروبلاگ» را تجربه کنیم. این ارتباط میان افرادی صورت میگیرد که یکدیگر را نمیشناسند، و این خود گامی است جهت شکستن سیاست فاشیسم استعماری که سعی بر گسستن ارتباطات میان افراد جامعه دارد[...]
با سپاس از خانم رکسان ودرخواست حذف حرف "و" از اسم این جانب در نوشته هایشان و بمنظور تجربه ارتباط "انتروبلاگ" با اجازه میروم سراصل مطلب خانم رکسان در نوشتار"نفت وهراس" در تاریخ 7 مارس 2007 می نویسند:
[...] پیشتر اشاره شد که رزم آرا، با ملی شدن صنعت نفت مخالف بود، و روز 12 اسفندماه سال 1329، مخالفتش را به کمیسیون نفت مجلس شورای ملی اعلام کرده بود. در بحران نفت که مانند بحران هستهای کنونی، جهت حفظ منافع استعماری غرب در منطقه به راه افتاده بود، ملت ایران میتوانست متحمل فاجعه ملی کردن نفت و پیامدهای جبرانناپذیر آن نشود. ولی چنین امری با منافع استعمار انگلیس در تضاد قرار میگرفت. فراموش نکنیم که، بدون ایجاد بحران، تحریم و تهدید، منافع استعمار نمیتواند تامین شود. امروز نیز شاهدیم که در سایة بحران ساختگی هستهای و تحریمهائی که فقط شامل ملت ایران میشود، شرکت «هالیبرتون» در عسلویه به غارت و چپاول مشغول است، و گورکنهای جمکران هم به نفسکشطلبی در دنیای مجازی! افتضاح چنان بالا گرفته که حتی «مرده شوی» هم به گریه افتاده! هم در ایالات متحد و هم در سایتهای جمکران[...]!
به عقیده خانم رکسان بحران نفت یا همان نهضت ملی شدن نفت در زمان دکترمصدق مانند پروژه اتمی جمهوری اسلامی جهت حفظ منافع استعماری غرب بوده است! این که عقیده خانم رکسان درباره ملی شدن صنعت نفت تا چه حد مستند است امریست که خانم رکسان باید روشن کند ولی تا آنجا که من می دانم ودر کتاب "نفت در آئينه زمان" ازانتشارات شركت ملی نفت ايران درتاریخ 2536 شاهنشاهی مطابق با 1977 میلادی آمده است:
[...] در نتيجه فعاليتهای نفتی كه در تعقيب قرارداد دارسی -٢٦ مه ١٩٠١ - به عمل آمد در سال ١٩٠٨ اولين چاه در مسجد سليمان به بهره برداری رسيد ( اولين چاهی كه بازده اقتصادی داشت و در خاورميانه حفر گرديد ) و درسال ١٩٠٩ شركت نفت انگليس و ايران پايه گذاری گرديد و در سال ١٩١٢ اولين محموله نفت ايران به خارج از كشور صادر شد، از آن سال تا سال ١٩٣٣ كه قرارداد دارسی لغو گرديد در مجموع مقدار٥٦١٤٧٠٠٠ متريك تن نفت صادر و در مقابل ١٣٨٢٣٠٠٠لیره عايد خزانه كشور گرديد بطوريكه درآمد متوسط خالص ايران از هر بشكه نفتی كه در اين دوره صادر گرديد در حدود ٦٧/٠ شيلينگ شد يعنی شركت نفت انگليس و ايران هربشكه نفت ايران را بصورت مجانی صاحب ميشد!
در ٢٩ آوريل ١٩٣٣ قرارداد جديدي بين دوت ايران و شركت نفت انگليس و ايران منعقد گرديد كه نسبت به قرارداد دارسی تغييرات زير در آن گنجانيده شده بود:
كاهش حوزه امتياز به يكصد هزار مايل مربع.
تمديد قرارداد تا سال ١٩٩٣.
تبديل حق انحصاري احداث خط لوله به حق غيرانحصاري.
پرداخت ٢٠ درصد منافع به علاوه ٤ شيلينگ بابت هر تن نفت صادره يا مصرف شده در كشور به عنوان حق امتياز.
تخصيص معافيت مالياتي براي ٣٠ سال اول قرارداد در مقابل پرداخت شش پنس بابت هر تن نفت مشمول قرارداد.
تعهد شركت به رعايت آخرين اصول علمی و آموزش دانشجويان ايراني به هزينه شركت در دانشگاه های انگليس.
عدم استفاده از كاركنان خارجی در صورتی كه كاركنان ايرانی واجد شرايط وجود داشته باشند.
تعهد شركت به تامين مصارف مواد نفتي داخل كشور بر مبناي قيمتهاي خليج مكزيك يا رومانی هر كدام كه ارزانتر باشند با تخفيفي برار ١٠ تا ٢٥ درصد به اضافه هزينه حمل و توزيع.
شركت نفت انگليس و ايران از سال ١٩٣٣ تا ١٩٥٠ درمجموع ٢٣٥٠١٢٥٧٤متر يك تن نفت را صادر نمود و در مقابل ١٠٦٠٠٥٤٠٨ لیره به خزانه ايران واريز كرد يعنی بطور متوسط از هر بشكه نفت صادره ٢٣/١شيلينگ عايد خزانه ايران شد
نماینده استعمار یا همان شرکت نفت انگليس و ايران که به قول خانم رکسان جهت حفظ منافع استعماری غرب میخواست بحران آفرینی کند در سال ١٩٥٠ ميلادي (١٣٢٩ خورشيدي ) قراردادالحاقی زير را به دولت ايران پيشنهاد كند
افزايش حق امتياز ايران از ٤ شيلينگ به ٦ شيلينگ برای هر تن.
افزايش ماليات از ٦ پنس به ٩ پنس.
پرداخت ساليانه ٢٠ درصد از سهم ايران از وجوهی كه به خزانه عمومي ريخته شده و ميبايست پس از خاتمه قرارداد به ايران پرداخت شود.
تامين مواد نفتي مصرف داخل بر مبنای ٢٥ درصد تخفيف قيمت خليج مكزيك[...]
بنا به گفته خانم رکسان استعمار بمنظور حفظ منافع نامشروع خودش در ایران پیشنهاد در پیش گفته شده را به دولت ایران ارائه میدهدولی این پیشنهاد با مخالفت افکارعمومی و مقاومت اکثریت قاطع مردم روبرو شده ودرهمان زمان استعمار بمنظور بحران آفرینی مردم را تحریک کرده که خواستار ملی شدن نفت در ایران شوند واین بحران تا آنجا پیش میرود که در ابتدا مجلس شورای ملی طرح پبشنهادی ملی شدن نفت را تصویب و در نهایت در ٢٩ اسفند ١٣٢٩ مجلس سنا قانون ملي شدن صنعت نفت را بتصويب میرساند. با تصويب اين قانون اداره صنعت نفت يعنی اكتشاف ، استخراج و توليد ، بهره برداری و تصفيه نفت و نظاير آن در اختيار دولت ايران قرار میگیرد
جادارد از خانم ناهید رکسان پرسیده شود:
قرارداد 1933 تا سال 1993 معتبر بود چرا استعمار خواست که در سال 1951 صنعت نفت در ایران ملی شود؟
خانم رکسان در مطلب ازپاسارگاد تا ام آی تی شنبه 24 فوریه می نویسد :
[...] گلسرخی، هرکه بوده، و هرچه بوده، امروز نیست که از خود دفاع کند، و نویسندة این وبلاگ، نام خسرو گلسرخی را پس از کودتای 22 بهمن شنید، و هنوز هم خارج از تبلیغات رسانهها نمیداند گلسرخی واقعاً کیست[...]
خانم رکسان شما نام "خسروگلسرخی " که به درست یا به غلط بخشی از تاریخ مبارزاتی مردم ایران برای نیل به آزادی و دموکراسی در سه دهه پیش بوده است را بعد از 22 بهمن شنیده اید وهنوز هم نمیدانید که واقعاٌ کیست شما برپایه چه اسناد و مدارکی ادعا میکنید مصدق در شش دهه پیش دست نشانده استعمار بوده و نهضت ملی شدن صنعت نفت که ریشه در خون مردم ایران دارد را دستمایه بیگانگان و استعمار می دانید؟ آیا شما از ستمی که برکارگران و کارکنان ایرانی صنعت نفت در مناطق نفتخیز قبل از ملی شدن وارد میشده خبر دارید؟ نویسنده این سطور خاطرات زیادی از شاهدان عینی در باره ظلم وجور و حتی جنایت انگلیسها در آبادان شنیده است وهمچنین شنیده است و در تاریخ خوانده است که کارگران و زحمتکشان با چه شور و شوقی حامی دولت مصدق بوده اند و زمانی که شرکت نفت انگلیس و ایران کارکنان انگلیسی خود را از ایران خارج کرد وخرید نفت ایران توسط همان استعمار تحریم شد کارگران ایرانی اوراق قرضه می خریدند و نان آمیخته با خاک اره میخوردند اما حاضر به تسلیم در برابر بریتانیای کبیر نبودند نویسنده این سطور نه مایل است که مصدق را به عنوان یک " بت " جلوه دهد و نه میتواند بر اشتباهات و خطاهای این شخصیت تاریخی مانند عفو تروریستهای فداییان اسلام سرپوش گذارد اما این حق را برای خود قائل است که در آستانه 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت یاد مبارزات مردم ایران را گرامی بدارد.جای هیچ شک و تردید نیست که نظام حاکم را استعمار بر مملک ما مستولی کرده لیکن اگر فرض شما را بپذیریم که نهضت ملی شدن نفت هم حاصل توطئه استعمار بوده بنا برمنطق این نظام باید از مصدق حمایت کند پس چرا هرروز شاهد فحش و ناسزای ملایان به مصدق و دشمنی هستیریک آخوندیسم تاریخی با ملی گرایی هستیم؟ در مورد بحران هسته ای و مقایسه دلقک حقیری مانند "احمدی نژاد" با مرحوم مصدق و همچنین مقایسه نابجای بحران اتمی با نهضت ملی شدن نفت تنها به این نکته بسنده می کنم که در حدود صد سال است که علی رغم تبلیغات یگانه منبع درآمد اقتصادی کشور ما استخراج نفت و فروش آن بوده است و مقایسه آن با انرژِی اتمی بقول قدما " قیاس مع الفارق" است بنابراین نمیتوان پدیده تاریخی ملی شدن صنعت نفت را با بحران کنونی همسنگ دانست و اما سخن پایانی ، خانم رکسا ن چرا شما در نوشته هایتان اصرار دارید در پوشش مفاهیم و عبارات کلی مانند- فعله ناتو- دست اندرکاران ساواک - بقایای چپ - استعمار- کودتای 22 بهمن- بدون اینکه مرجع اطلاعات خود را افشا کنید نقش مردم ایران در وقایع تاریخی را در حد سیاه لشکر و یا حتی عروسک خیمه شب بازی تقلیل دهید؟ خانم رکسان من نه شما را می شناسم و نه میدانم در کدام کشور ساکن هستید اما بدون تعارف و خارج از تملق گویی برای شما بخاطر نحوه نگارش ومطالب روشنگرانه و افشای افرادی مانند "مرضیه مرتاضی" و "آذرماجدی" و دیگرهمپالگی هایشان و نیز بخاطر وطن پرستی که دارید احترام قائل هستم ولی چرا میخواهید بنحوی بنویسید که در انتهای نوشتار خواننده حس کند ملت ایران هیچ نقشی در این اتفاقات دهه های اخیر ایران نداشته و این -عمله ناتو- بوده اند که سرنخ همه جریانات را در دست داشته اند؟ چرا سعی دارید به خواننده خود القا کنید
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ زبهر هیچ برهیچ مپیچ
کارتن خواب
25 اسفند
2 comments:
I do not like to talk about other opposition groups, all of us are in the same bout. Our main enemy is Atomic Mullahs regime. In the mean time, when I look at some of them, and compare their speech with their movements, I figure out how much they are in the surface. They think people are stupid, they do not get the changes around them. When somebody says s/he does not know Khosro Golesorkhi, s/he shares something with Savak. Or, at least Savak knew Khosro Golesorkhi better than this person!!!
I read Roshangari every day either, but I realize how much they have problem in making a strategy about Atomic Mullah's regime. They are still in the anti-imperialism street!!! and still confused about what happened to USSR, still they do not believe it!!! they do not belive that Albania is famous as European Afghanistan!!! I remember those days they said Albania is the main power in anti-imperialism block!!!
سلام بر اساس امر بانک مرکزی نرخ تورّم به بیشتر از ۲۰ درصد رسیده. این یعنی حقوقها باید ۲۰ درصد بیشتر بشوند. همه میگویند بسیجیها بهترین حقوق و مزایا را دارند. ما که ندیدیم. نون برای ما هم گران شده. همه چیز برای ما هم گران شده. در یک بلاگ خواندم که ماها بهترین حقوق هارا میگیریم و نرخ تورّم به ما اثر نخواهد داشت.والله به امام قسم اگر این واقعیت داشته باشد.فقط همین را میخواستم بگویم.
Post a Comment